طلوع خورشید یکی بید یکی نبیدغیر ازخدا هیشکی نبیدگوشه ی اززندگی غظنفرفروزان درماه مبارک رمضانغظنفردارای ثروتی عظیم است و پستی دارد که تمام غیرممکنها برایش ممکن است بدون هیچ درد سری پنج فرزنددارد دو پسر بنام دارمک
| |||||
پیغام مدیر سایت سلام دوست من به سایت طلوع خورشید خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات
دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید یکی بید یکی نبید غیر ازخدا هیشکی نبید گوشه ی اززندگی غظنفرفروزان درماه مبارک رمضان غظنفردارای ثروتی عظیم است و پستی دارد که تمام غیر ممکنها برایش ممکن است بدون هیچ درد سری پنج فرزند دارد دو پسر بنام دارمک و نارمک سه دختر بنامهای شروین سارین وَ رُزین خب برای این خانواده همه چیز فتح فراوان. غظنفروقتی درجمع نشسته تسبیح دردست و دائماً ذکر میخواند اما نه ذکر خداوند . پیاده که در عمرش جای نرفته فرضاَ اگر دومتر پیاده برود ظاهری درست میکند که بعضیها که صادق هستند پیش خود میگن چه عابدی است . اما نمیدانند چه ظالمی است.غظنفربسیار تنوع طلب است . ولی در منزل طوری رفتار میکند که اهل منزل به شک نکنند. نامی برای خود درست کرده و هیبتی و ردای عابدبودن برتن میکند. در این خانواده فرمانبردای وجود ندارد چون هیچ کس بهم دیگر احتیاج ندارد پول فراوان چندتا کلفت و نوکر. روزه گرفتن برای غظنفر بسیارگران است چون خواب شیرین را نمتواند رها کند گاهی هم صنار پول میدهد به کسی برای فلانی که خودش باشد نماز بخوان.چون رمضان برای غظنفر مشکلی شده بید .نقشه ی میکشد چون نقشه کش قهاریست که ایام رمضان چکند که راحت باشد . موفق میشود دوسه روز قبل از رمضان به همسرمیگوید برای من کاری پیش آمده یکماه باید برم مسافرت خب بند و بساط جمع و جوردر ویلای که بجز غظنفرو رفقای شفیق کسی نمیداند. یک سیم کارت از آن کشور هدف میخرد و رومیگن اش را فعال میکند و گاهی با همسرش صبحت میکند هرچند که انسان گرمی نیست. پایان ماه مبارک هم مقداری سوغات از بازارمیخرد و برای برو بچ میبرد چندین سال به این شیوه گذشت . تا این که درسفر آخریِ عظنفر همسر او که بینصیب ازکناربودن اوست مریض میشود و اورا به بیمارستان میبرند پزشکان تشخیص میدهند ایشون بین مرگ و زندگی است باید شوهرش اینجاباشد برای رضایت برو بچ پریشان و داد وبیداد پدرمان نیست درمسافرت است. نا گهان یکی از فامیل میگوید کدام مسافرت بابات همین جاست ظهری پیشش بودم بچها تعجب میکنند که مگرمیشه میگه آره بیا تا ببرم شمارا پیش پدر چون وقت کم بید. همین فامیل زنگ میزند به غظنفرکه من گفتم شما همینجا هستید فوری بیا فلان بیمارستان غظنفر با ناراحتی نرم تنان را رها میکند و میآید. خانمش بهوش نبوده .رضایت میدهد و عمل انجام میشود.بعدازبهبودی مرخص میشود.بیست روزی به عید رمضان مانده. زنِ چیزی بروی خود نمیآورد تا روز.عید غظنفرمیگه من میروم بدیدن آقای فلانی که از شخصیتهای بلند پایه است زن میگه برو . ساعت حدود سه بعد از ظهر با همه بچها بصورت ِسری میروند درمیعادگاه همیشگیِ غظنفر.خب اون ویلا مجهز بدوربین و سگ ونگهبان بیده. خلاصه وارد میشوند در مهمانیِ غظنفر. زنِ به آنها میگوید شما این آقارامیشناسید بضیها میگن خیربضیها میگن بله درحضور همه ی اون مفسیدین میگوید غظنفر تو کی یک رکت نماز خواندی که درپیشانیت این چنین جای مهراست.تو اینگونه بیدی و من نشناختم تورا بلای بسرت میاورم که تلافی این مدتها بشود..زنگ میزند به مقامات و خیلیها میآیند آبرو برای غظنفر نمیگذارد .میگوید.توشخصیتی بیدی که جوانان را باید هدایت میکردی طبق ظاهرت باید رفتار میکردی نه برخلاف اش .اول بمن خیانت کردی دوم به دین خیانت کردی سوم به نظامی که ازقبالش به اینجا رسیدی. زن غظنفربرای اوتقاضای اعدام میکند بعنوان مفسد و خیانت کار. اما مفسدین نمگذارند و او مدتی فقط بازداشت بید. درد آنجاست که غظنفر پسوند فامیل خود را اسلامی گذاشته بید. دراین ماه مبارک و عزیز از خداوند میخواهیم تمام کسانیکه از نام اسلام عزیزسئواستفاده کردن رسوا و به اشد مجازات برساند راوی داستان سید جلال سهراب تهرانی دراین ماه مبارک برای رهبر عزیز طول عمر وسلامتی آرزومیکنیم نویسنده علی عسگری صادق ابادی امیداوارم لذت ببرید
13/3/1396
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
ارسال نظر
مطالب گذشته
» چطور شلاق زنید برپیکر زن »» پنجشنبه 21 دی 1402
» دلتنگ جمالت شدم »» جمعه 15 دی 1402 » گلزاری باد برد »» یکشنبه 26 آذر 1402 » بگلزاری که گلرا می برد باد »» یکشنبه 26 آذر 1402 » به گلزاری گه گلرا میبرد باد »» یکشنبه 26 آذر 1402 » رنج و گنج افزونشد افسار گسیخت »» شنبه 27 اسفند 1401 » چهارشنبه سوری سال چهارصد و یک »» سه شنبه 23 اسفند 1401 » شرح حال امروز گللستان ایران زمین »» چهارشنبه 10 اسفند 1401 » شب زمستانی »» سه شنبه 04 بهمن 1401 » عکس باقربهرامی صادق آبادی توسط علی عسگری »» یکشنبه 02 بهمن 1401 » گل دست سازعلی عسگری وهمسرش سال 55 »» یکشنبه 02 بهمن 1401 » درختی که میوه اش تلخ باشد نکار »» شنبه 01 بهمن 1401 » فرحناز دختر عزیز و مهربانم یادت گرامی باد »» جمعه 25 آذر 1401 » فرحناز عزیزم یادت گرامی »» یکشنبه 06 آذر 1401 » علی عسگری صادق آبادی3 »» دوشنبه 22 فروردین 1401 » علی عسگری صادق آبادی2 »» دوشنبه 22 فروردین 1401 » علی عسگری صادق آبادی »» دوشنبه 22 فروردین 1401 » علی عسگری صدق بادی »» دوشنبه 22 فروردین 1401 » همسر عزیزم ماه صنم »» شنبه 20 فروردین 1401 » ماه صنم بهرامی »» شنبه 20 فروردین 1401 » چنگ برگیسوی یار »» شنبه 20 فروردین 1401 » عبدالله و اسدالله زمانی شورابی شوهر خواهر و خواهرزداه یادشون گرامی »» دوشنبه 23 اسفند 1400 » سرگذشت رفاقت و شراکت امروزی »» چهارشنبه 05 خرداد 1400 » پریشانی گردون »» سه شنبه 04 خرداد 1400 » پریشانی گردونه »» سه شنبه 04 خرداد 1400 » بمناسبت درگذشت جوان ناکام بابک بهرای »» شنبه 04 اردیبهشت 1400 » بابک زود سفرکرد »» سه شنبه 03 فروردین 1400 » چهارشنبه سوری سال 1399 »» سه شنبه 26 اسفند 1399 » شرح حال روزگار ما »» سه شنبه 12 اسفند 1399 » دل از خاک بهشت »» چهارشنبه 24 دی 1399 » چپاولگران بانک مرکزی »» دوشنبه 15 دی 1399 » شب چله ی 1399 »» دوشنبه 01 دی 1399 » لب دلبر »» جمعه 16 آبان 1399 » عاشورای 1399 »» دوشنبه 10 شهریور 1399 » تاسوعا »» دوشنبه 10 شهریور 1399 » دزدان قضایی »» یکشنبه 25 خرداد 1399 » کشته شدن یک مادر بدست شهبازی »» چهارشنبه 14 خرداد 1399 » عید سعید فطرسال 1399 »» سه شنبه 06 خرداد 1399 » تاکی اسیر زر و زور خواهی بود »» جمعه 29 فروردین 1399 » مروری برسیزدهم فروردین هزار وسیصد و نود نُه »» شنبه 16 فروردین 1399 » دلتنگ یک بوسه ی تو »» شنبه 09 فروردین 1399 » ایران بودش تنها »» شنبه 09 فروردین 1399 » عید مبعث روز حکم تنفیذ حضرت محمد »» پنجشنبه 07 فروردین 1399 » فرارسیدن نوروز 1399 »» پنجشنبه 07 فروردین 1399 » برو ای سال دیگر برنگردی »» جمعه 01 فروردین 1399 » شورش در حرم امام رضا شکستن درب حضرت معصومه »» چهارشنبه 28 اسفند 1398 » بلایی که وارد کشورشده بنام بیماری کشنده ی کرونا »» دوشنبه 26 اسفند 1398 » شبهای جمعه سری به رفتگان بزنید »» پنجشنبه 26 دی 1398 » سقوط هواپیما دی 98 »» پنجشنبه 26 دی 1398 » سپهبد سلیمانی 98 »» سه شنبه 17 دی 1398 | |||||
[ طراحی مجدد و ترجمه از : Ghaleb-Weblog.Ir ] [ طراح اولیه قالب ] |