---

به تنگ آمده  اکثر مردم  این  دیار

به گنجی عظیم تکیه و رنج فقراختیار

نخواهان بُوَند و نه دارند  بخشندگی

گروهی خدا و گروهی  دگر  بندگی

مگرتا نکاری درخت میوه  آید  ببار

نشستن گرسنه فقط مرگ بُوَد انتظار

بپاخیز ببانگ بلند و متین  گوسخن

چگونه گروهی چپاول کنند ازوطن

زقانون بنوشته  یک کهترومهتران

چرا پس زیادی بَرند ازما  بهتران

به اصل واصول واحدیم نظرمختلف

ادیبان دزد وقَهار رقمها هزاران الف

شما مجریان قوانین بترسید خدادرنظر

نبندید دو چشم را برین مجرمان  قدر

زپیشگاه دادارگردون چه دارید جواب

درآنجا  زَقُوم  و حمیم بایدت انتخاب

چرا حق و قانون بزنگاه  نیاید  بکار

اشدّ مجازات  برای چپاولگر  بیمهار

ببند عسگری دفتراین سخن شد دراز

رهی  سخت و همت  فقط  چاره ساز

 

خداوندا رهبر و دولت مارا درپناهت حفظ بفرما

تاریخ بیست هفتم آبان ماه هزار و سیصد نود چهار

 

 

ادامه مطلب

 

شوکت  و جاه  وجلالت ره افسون  شده

چقدر دل  زجفای  تو  ببین  خون  شده

این همه ثروت ومال پست ومقامی که بدست

ز کجا آمده ای  خواجه ی خالق  نپرست

ملک ایران نکند مال پدربوده وما بیخبریم

پس چرا عمده ی مردم  همگی در  بدریم

ثروت فوق عظیم کرده تورا شاد  طرب

گردش  چرخ   فلک  بالا و پائینش  ادب

مال مردم عاقبت  گردد فنا  در  روزگار

مرحم  و جور جفا  در بین  مردم  یادگار

فکر آندم کن که میزان حساب درپیش رو

یا بدست مردمان یا که درروزجزا گفتگو

آن زمان سودی ندارد برشما ای خواجگان

عسگری بربند سخن عادل خداوند  جهان

ادامه مطلب

درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

ازنوجوانی با توبودم تا  بهنگام  کمال

تیرغیب آمدبسویت لحظه وصل وصال

پرکشیدی ناگهان ای نوعروس برآسمان

رخت عیشت شد کفن دیوانه گشتم آنچنان

ناگهان کردی  سفر از این سرای  بیوفا

ای گل نشکُفته ام ازمن چطورگشتی جدا

بیخبر رفتی و ما را تا  ابد  چشم انتظار

روی خندان  تو را هر گز نمی بینم نگار

لحظه های با تو بودن حاکی ازخاطرات

ای فدای نام  تو هر دم می میرم  برات

بی توبرمن زندگی با شد حرام تا وقت گور

دروفا همراه عشق بودی وهم سنگ صبور

رفتی  و از  رفتنت  مات و پریشانم  دگر

کاشمرابا خودتو می بردی درین راه  سفر

عسگری بر بند سخن آنچه صلاح خسروان

هرچه پیش آید خداون مصلحت  داند درآن

تاریخ سه شنبه نوزدهم آبان ماه هزار وسیصد و نودچهار

ادامه مطلب

درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

روزگاری شده که  قول وقرارها همه  پوچ

راستی و صدق و صداقت بکجا کرده کوچ

نَخِرند  حرف کسی رااگرباشه صریح زُلال

گر بگوید دروغ جمله خریدار بُوَد  او کمال

تا بخواهی به بورس آمده انواع سخنها گزاف

میخرند و میفروشند  تُنی حرف  بیهوده لاف

چه شده لاف  به بورس آمده همراه  دروغ

چون تهی گشت تفکرزاساسِ بلوغ  ونبوغ

همتی لازم است امروز چو براین  اقتصاد

گرشود  مثل   قدیما  سخن  راست   مییاد

این همه دوز کَلَک در پی یک  لقمه ی نان

عسگری خاتمه ده آنچه تو گفتی بدانندهمگان

تاریخ چهاردهم آبانماه هزار و سیصد و نود و چهار

پروردگارا رهبر جمهوری اسلامی ایران را یاری فرما

ادامه مطلب

درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

عصر عاشورا و زینب  اصطراب

از عبیدالله  شنیدست  این   خطاب

زینب   ای   فرزند  ز هرا  و اسد

قتلگاه   را  کن   تما شا  از  جسد

باسنان تاختیم  چون   روز  حساب

تیرونیزه میزدیم برکشته ها پا دررکاب

زینبا دیگر خدایت  برشمایاری  نکرد

زینبا بابت چرا باذولفغارکاری نکرد

کوعلمدار حسین شمشیر زن عباستان

آنکه ترسیدندهمه ازنام اودرنهروان

کوعلی اکبرکه میگفتی مثال  جّد من

تیرنوشید اصغرششماهتان جای  لبن

تشنه لب کشتیم  همه بی  قطره  آب

خیمه ها شد بی حسین منتظرباشد رباب

آمده وقت اسیری میرویم برسوی شام

اهل و بیت زنجیر و آتش   در  خیام

کربلا  جاوید  و  پان   اون    یزید

عسگری  شمر های  امروزی  جدید

 

 تاریخ دوم آبا ن هزار و سیصد و نود چهار

 

ادامه مطلب

بدشت  کربلا  میر و علمدار

ابوالفضل ساقی و یار وفا دار

درآن دشت  بلا و  ظلم  بیداد

رشادتهای  عباس را بُوَد  یاد

ابوالفضل   قمر مانند  مهتاب

بوَد یاری رسان درهرتک وتاب

مهه    هاشم  ُبوَد   شیر  دلاور

سپهداری بزرگ و  هچویاور

حسین را می ستاید شاه خوبان

برادر من فدایت  میکنم   جان

لب شط فرات آب   قیمت  زر

نباشد در حرم لب را  کنند  تر

زتابستان و گرما  آتشین  روز

تمام تشنگان  عطشان جانسوز

صدای العطش تا عرش وافلاک

عموی آبرسان از چی تورا باک

گریست عباس  بحال  خردسالان

تمام از تشنگی  گریان  و نالان

گرفت  فرمان  از شاهنشه  دین

روان سوی فرات بی خوف وازکین

رسید وهر دودست پر کرد از آب

ننوشید چونکه کودک تشنه ی  آب

سخن کوتاه کن عسگری زین غم و درد

زدست        کوفیان  جمله   نا     مرد

 تاریخ بیست هشتم مهر ماه هزار و سیصد نود چهار

ادامه مطلب

ادامه مطلب

عجب  زیبا  پری  کردم  دگر گون

ز آن خال  لبش  گشتم  چو مجنون

به  عشقش  دل سپر دم تا  به  اخر

چنان  مجذوب  شدم   بر جسم دلبر

بیک  اندازه عاشق هر دو تا مون

میَسر شد  رهه   پیمان    برامون

طلا  میبود  من هم   نُقره ی   فام

نهادیم پا  ز یک  قالب  بیک   نام

به  آتش  دلسپردیم  زانکه   بودیم

همه  نا  خالصی  ها  را  زدو دیم

شدیم  خالص   بیک  عیار  واحد

سپردیم  دل بدلدار  دوست  شاهد

طلا  با  سُرب  ندارد  سازِ گاری

طلا  با نقره  را  خوب  اعتباری

زر خالص  به  عالم  هست  عالی

ولی بی نقره  سُست نیست  حالی

طلا را نقره  لازم   نقره  هم  زر

دو  تا گردند   یکی  زیبنده  پیکر

زنان را چون طلا و نقره هم مَرد

دوتا   باید  یکی  در مان  کند درد

زنان   گر قدر  گوهر خویش دانند

بقول   عسگری   شاه  در  جهانند

تاریخ بیست یکم مهرماه هزار سیصد نود چهار

پاینده بر قرارباد جمهوری اسلامی ایران

شعر و شاعرهردو شیرنند مانند  بهار

شاعری   از عشق    سخن   آید  بکار

درزمستان  وخزان بلبل نداردباغ  گل

ای خوشا فصل بهاروآن نسیم بوی گل

تا نباشی عاشق دلداده ی  برمر دمون

کی طراوش میکند شعرازوجودتو برون

شاعری کاری لطیف است وبُوَد دلبستگی

شهریار هشتاد دهه شعرسرود بیخستگی

شاعر  زیبنده ی  مانند  نام    شهریار

فاخری  با ارزش و والامقام  و افتخار

شعر بُود شیرین و  گاهی چون  عسل

شهر یار   آنرا  نشان  داد   در عمل

شعر گهی تلخ است و آنرا خنجراست

شهریار شیرین بیان  و  بر تر  است

شعرازروح لطیف آیدبرون درهرزمان

شهریار ازشهریاران ادب بود درجهان

شهریار درشعربیان کردراه وصل ماندگار

شعر نشان اقتدار هرملت  است و افتخار

عسگری خاک ره دوست است دوستدارمنم

حافظ وسعدی وشمس ودیگران فاخران وطنم

تاریخ 14/7/1394

 

عید سعید قدیر بر تمام شیعیان جهان بویژه هموطنان گرامی مبارک باد

تقدیم به ره روان ولایت  حضرت علی علیهه السلام

قدیر   امر  اللهی  بر پیامبر

علی شد انتخاب مولا ورهبر

محمد  استوار کرد پایه  دین

قرائت کرد ایشان لوح زرین

بیان  فرمود  مَشی  جانشینی

خطیر وملزم است برتیز بینی

جوان اسلام وباید سخت کوشید

قایل  و حدت  با هم   جوشید

عقاید مختلف مقصد ره دوست

بکوشید درره خیرآنچه  نیکوست

کونید دوری زهرتحقیروتوهین

 که اسلام  بهترین کاملترین  دین

شما ای یارو انصارخاص وعامی

علی را همرهی باشید  و حامی

همه دوست من هستید مهربانید

قسم بر حق علی را قدر  بدانید

پیامبر پر  کشید  در پیش  دادار

جنازش بر زمین و جنگ  پدیدار

علی بود خاص بود عادل و پاک

بدست  ابن ملجم  فرق او چاک

علی ای کاش میبودی در امروز

جفا بر شیعیان  بسیار  جانسوز

ببند لب عسگری از ظلم وبیداد

جهان آشوب و ناید کَس بفریاد

 

ای  دلا دیدی که حکام سعود کردند جفا

عمدمآ   کشتند  گروه  زائر  خانه  خدا

در منا  کشتند مهمان خدا را تشنه  لب

عا لم  اسلام  بسوگ  است  در عجب

خانه ی امن اللهی نیست دگر امن وامان

آه و زاروشیون  حجاج  منا  تا اسمان

بر زمین افتادن وافتاب سوزان  میدمید

از عطش میسوختن آل سعود اصلاندید

صحنه ی دلسوختنی آه وفغان برآسمان

روی هم  انباشته  گشت  مرد و زنان

ساعتها افتاده بودند یاوری اصلا  بود

آل بوسفیان  مسیرحاجیان را بسته بود

ذبح گشتند از جفا  تعداد  بسیار دیدنی

هشت هزارانسان فدا شد ازره بی ایمنی

این غمی باشد بزرگ برمسلمان جهان

دولت سعودی مقصرمیبود دراصل آن

او خطا کرده  است  وباید  دِه  جواب

عاقبت  با او  خواهیم   کرد  حساب

ملت ایران و رهبرهمره دولت همه

جملگی  پیگیر  این   درد  و  غمه

عسگری کرده بیان یک گوشه اینماجرا

ماجرا گسترده و بسیار بزرگ بود درمنا

 

تاریخ هفتم مهر ماه هزار سیصد نود چهار

پاینده باد ایرا ن اسلامی

ماه  مهر و درس  و مشق  و  مدرسه

یاد گارازدرس سارا و کلاس وهندسه

درس بابا آب داد شیرین وپرازخاطرات

آن بِ  اول و آخر گفته میشد ازبرات

مرد باران بود با اسبش در باران  گذر

  با کلاه  وبیکلاه را  انتخاب  و در نظر

ازالف تا حرف آخر حفظ بعدا را سئوآل

چون رهی  بود  یاد  گرفتن  ایده   آل

درس آن سروی که طوفان کنده  بود

روی پا ایستادن وتکیه بخود را رهنمود

درس پروازلاکپشت وبردنش برآسمان

خود حدیث بیوفایی بود حرفهای درآن

درس  دهقان فدار از فداکاری  سخن

دشت و  صحرا لاله گون  بود  چمن

کودکانه   بیست  وسی   پنحاه و چهل

مهربان     بودیم    وبا  هم   درد  دل

هرچه     داریم   از سواد   ازآنِتان

بر  بلندای   جهان   هست    نامتان

 

تاریخ یکم مهرماه هزار سیصد و نو چهار

پاینده و بر قرار باد جمهوری  اسلامی ایران 

 

موسم  حاج است و حاجی در حجاز

حاجیان  در پیش دوست  راز و نیاز

بین حجاج ناحجی آمد پدید و بر قرار

در قدیم  پای  پیاده  قفل کعبه  یاد گار

حال امروز و حجازوحاجیان را دیدنی

هرچه می بینیم و گویند جملها بشنیدنی

موسم حاج  است و حاجی  در  فدک

نقشه ها میریزد ودرقلب خود دوز وکلک

رفته برشیطان زند سنگ حاجی شهردغل

خود بود  شیطان  و شَر  ضرب ا لمثل

موسم احرام و حاجی رخت احرام برتنش

تاببیند روز محشرخوب و بد  برگردنش

او نفکر محشر است و وا پسین رو ز جرا

او بفکر باغ و ویلا و تمام  دوست   دخترا 

رفته حج حاجی شود تا قال و قیل سازد بپا

چونکه دررانت وچپاول شهره اند درهرکجا

مکه  دید و آمده  با   تیغ   تیز  بُر نا   تری

می بُرد هرچه جلو دارش بُوَد با  خنجری

حاجیا کعبه همینجا میبُود  کعبه دل است

چند   فقیر   همسایه    تو   منزل   است

حج واجب رافقط یکبارودیگر را  ضرر

در حجار با پول تو بر  مردمان آید  شرر

عسگری هر جا که پول سودهم   فزون

این  سخن  بیهوده  است   بربند   زبون

 تاریخ سی و یکم شهریور هزار سیصد و نود چهار

بهار رفت و زمستان جای گزین است

محبت  قدر  ندانستیم   همین   است

بهار بود  لاله و  باغی  پر  از  گُل

نکردیم    ما  چرا   قدری    تحمّمل

زمین بود ماه و خورشیدی دل افروز

شب  تار  سیاه  هم   گشته  بود روز

صدای  کبک  کوهسار دردرو دشت

به رقص آورده  بود جنبنده ی  دشت

ز  کوهستان   چوپان  بود و سر شاد

نبود   گیر  و  گرفتار  خوب  و  ازاد

دلش خوش بود ودردشت همرهش نی

گهی انگشت  به نی تا روزشود  طی

بدشت  لاله  ها  هر   روزه  کارش

نوای  نی    بر  او   بود   افتخارش

نی اش بر باد  رفت  و دشت خشکید

وفا    رفت   بیوفایی  حاصلش  بید

اگر بودی  روان  در کوچه  و  شهر

صفا  میداد  بهار بر  دشت  و منظر

بهار  رفت و  گل و    گلزار  فناشد

قفس بشکست  شیر از اون  رها   شد

سخن    بربند  اگر  گشتی   پریشان

بهار  رفت  عسگری  با قوم خویشان

تاریخ بیست هشتم شهریور نود چهار

پاینده و بر قرار باد امام  خامنه ی رهبر بزرگ

قراردادهای که در دولت  بختیار  لغوشد  و خسارتهای آن بر اقتصاد ایران

اصل انگلیسی این تفاهم‌نامه (MOU=Memorandum of understanding) در ۳ فوریه ۱۹۷۹، برابر با ۱۴ بهمن ۵۷ توسط اریک فون باربد، از جانب وزارت دفاع آمریکا و تیمسار توکلی، معاون تسلیحاتی وقت وزارت دفاع ایران امضاء شده است. برگردان فارسی این تفاهم‌نامه به شرح زیر است:

تفاهم‌نامه بین ایران و آمریکا در دولت بختیار

وزارت جنگ- معاونت تسلیحاتی وزارت جنگ

سلطنت‌آباد - تهران - ایران

۱۴ بهمن ۱۳۵۷

یادداشت تفاهم- Memorandum of Understanding

این یادداشت تفاهم میان دو دولت ایالات‌متحده و دولت ایران تجدیدنظر‌ها در سفارشات خرید و پذیرش فروش‌های نظامی خارجی (Foreign Military Sales (FMS معتبر میان دو دولت را مقرر می‌دارد.

دولت ایران و دولت ایالات‌متحده موافق‌اند که دولت ایالات متحده با سرعت (و مصلحت) مراتب زیر را به اجراء گذارد:

تمامی اقدامات مربوط به سفارش برنامه‌ها و اقلام زیر را پایان داده و لغو نماید

- برنامه صلح زرافه Peace Zebra Program تمام اقلام فروش‌های نظامی خارجی شامل ۱۶۰ فروند هواپیمای اف 16/B/A لوازم یدکی، MODS، AGE و کمک‌ها، آموزش‌ها و پشتیبانی‌های فنی (انبار‌ها و قرارداد‌ها)

- برنامه صلح آسمان Peace Sky Program تمام اقلام فروش‌های نظامی خارجی شامل هفت فروند هواپیمای A3E، لوازم یدکی، MODS، AGE و کمک‌ها، آموزش‌ها و پشتیبانی‌های فنی (انبار‌ها و قرارداد‌ها)

- برنامه چرخش صلح Peace Roll Program: تمام اقلام فروش‌های نظامی خارجی شامل ۱۶ فروند هواپیمای RF-4، لوازم یدکی، MODS، AGE و کمک‌ها، آموزش‌ها و پشتیبانی‌های فنی (انبار‌ها و قرارداد‌ها)

 

 

شرح تقلیل کمیت

 

ناوشکن اسپرانس CG9486-Spruance 2

زیردریایی تانگ 7-Tang 1

موشک فینیکس AIM-54A- 8-Phonix 444

موشک هارپون RGM-84 -9-Harpoon 209

موشک استاندارد SM-1 -10-Standard 258

موشک هاک Xmin-23B-11-Hawk 360

موشک سایدویندر AIM-9-Side winder 362

اژدر MK46 214

اژدر MK57 174

ECM-ALQ-119 تماماً

بارکش M548 113

پل گذار 1-Bridge Launcher 1

هوتیزر M-110 85P2-Howitger 9

ضد تانک تو 3-Tow 1182

ضد تانک دارگون 4-Dragon 10937

آی پی سی M-113 108

جیپ M825 99

تریلر 6 تنی M116 A1 117

تریلر 5.3 تنی M353 6

مهمات - تعلیق تحویل خودبخود تمام اقلام. تحویل تنها با درخواست:

90 م م، 155 م م، 175 م م، 105 م م (هویتزر)

105 م م (برای تانک M60) و 100 م م (نیروی زمینی)

 

تقلیل تمام سفارشات لوژستیک ادامه پشتیبانی فروش‌های نظامی خارجی دولت ایران، به انضمام تقلیل و تجدید ساختمان تمام قراردادهایی که تحت سفارشات فروش‌های نظامی خارجی با کنتراکتور‌ها بسته شده است. خدمات و پشتیبانی در سطح زیر ارائه گردد:

طرف قرارداد سفارش FMS سیستم سقف کارمندان

هلی‌کوپتر بل WA/VZZ هلی‌کوپتر ۵۰۰

اینترناسیونال BIH) WAL/WDC) هلی‌کوپتر

گرومن GFZ اف ۱۴/فنیکس ۶۰

هیوز

پرات و ویتنی

هریس کورپوریش –PRD بخش الکترونیک

تلکوم سیستم اینک

بوزآلن VSJ WCC موشک هاک ۲۰

ری تئون VUU TSG۷۳

لیتون WAG. WDM

کرافت سرویس ZAA Peace log ۹۷

متعدد GJJ خدمات مهندسی - فنی ۵۰

 

لغو این قرارداد‌ها، به ظاهر عملی «ملی» و «انقلابی» محسوب می‌شد، بختیار با انگیزه سیاسی این قرارداد‌ها را لغو کرد. اما لغو این قرارداد‌ها میلیارد‌ها دلار به ضرر ایران تمام شد. دولت آمریکا هزینه لغو قرارداد‌ها را از محل موجودی ایران در حساب مخصوص تنخواه‌گردان ایران، برداشت نمود.

 

{ای کاش تمام قرارداد های لغو شده را  مردم میدانستند این یکی از آنهاست }

سفر کن سوی لنجان خوش بهاراست

بهشتی می بُوَد  چون لاله زا راست

بیا   لنجان  تو ای  مرد  هنر مند

اگر داری هنر  صنعت  بکار است

ببین  ذوب  آهن   لنجان   امروز

شده  فرسوده  اما  بر  قرار است

کبیر لنجان بود  در عهد   دیروز

سه تکه  گشته وهم بر قرار است

بلوک  ها   جملگی   رفتد  بر باد

دگر بخش ودهستان  نام دار  است

زمانی  بود  لنجان شهره ی  شهر

از آن شهره برنجش بس بکاراست

به شیراز وبه  دهکُرد و صفاهان

سخن از وصف لنجانی تبار است

پزشکی  و علوم  و مکتب   دین

کهن ایام   در لنجان   بکار است

نه فیروز ماند وخانلنجان خولنجون

نه از چهارتا بلوک نامی بکاراست

ببوسم خاک  لنجان بَرکت  و خیر

که لنجونی  َو مهمان  ساز گار است

کنار    زنده  هست   صادق   آباد

در آنجا  عسگری  را  زادگاه   است

 تاریخ بیستم شهریور هزار سیصد و نود چهار

پاینده باد رهبر ی بزرگوار ایران زمین

 

 

 

 

دلخوشی رفت است وناخوش  جایگزین

چون سبو  بشکست  و می  شد  زد دین

نا  خوشی  احوال  ما  کرد  زیر  و رو

جام مِی بهتر بودش یا سربزیرراستی بگو

از خوشی خوش میرسد یا ازغم انده دهر

با خوشی عالم گلستان میشود از بَر و بَهر

شهر شب   بود  شاد  و  مستانش   غرور

غم  رها   میگشت  و با   شادی   سرور

ای خوشان روز سبودردست دلبربودکنار

نم نمک  پیمانه میریخت کو دگراین افتخار

شاد بود و شاد بودیم بی بلا بی درد ورنج

آن خوشی بهتر بودش ازبهرما ازصدگنج

مِی حرام گردیده  و باند  چپاول را حلال

این      دغلیازان   همه  تسبیح  با   کمال  

عسگری هرچه حرام و منکر دردست رانت

شاه  این  شطرنج   خودش  گردیده  مات

*** 

 تاریخ بیست یکم  امرداد هزارسیصد نود چهار

پاینده باد نام آنانی که برای رفاه آسایش مردم میهن تلاش میکنند

هفنمین روز در گذشت جعفر میرزایی صادق آبادی رانندۀ زحمت کش

بر خانواده ی محترم ایشان  دوستدارانش  اهالی روستای  صادق اباد

تسلیت باد یادش گرامی و خاطراطش جاوید

*******

جعفر آن راننده  محبوب که بودش خط سیر

تیر غیب  آمد بسویش  در سفر یادش  بخیر

ناگهان بردش عجل  بی وداع  و بی سخن

درمسیرصادقاباد تا بشهرراننده بودیادشبخیر

از جوانی بهرمردم  کارمی کرد با خلوص

ای فلک کردی توخاموش محفلش یادشبخیر

کو صدای  بوق  ماشینش  نمی اید  بگوش

آشنا بر گوش  ما بود آن صدا  یادش  بخیر

رفت ویادش  مانده گاردرلوحۀ ازخاطرات

هرکه برمردم قدم برداشت و رفت یادش بخیر 

علی عسگری صادق ابادی

شانزدهم امرداد هزار و سیصد نود چه

گلوخُشک وسبو شد خالی از می

سراغ  میفروش   گیریم   پیا پی

نه در دی دلخوشی داریم ندردیر

زکوی   میفروشان  میکنیم  سیر

همه عطشان  و باده  رفته بر  باد

سبو در دست  دلبر میکنیم  یاد

شراب  کهنه  بود جام  و  پیا له

بدست  مهوشان   پروانه  حاله

بدنبال می اییم  کو باده  نوشان

عنب  میخواهدو سیلی خروشان

بپا خیزیم و جمله  جام در دست

دو لب را تَرکنیم مستانه ومست

زمستی سر بلند و شاد  خندان

زنیم  برهم  پیاله  عشق و چندان

لب  خُشک برسخن   یاری   ندار

دولب لب تر کن سخن کاری ندارد

************

 تاریخ شانزدهم مرداد ماه هزار سیصد نود و چهار

پروردگار میهن مارا مردم مارا رهبر مارا پایدار بگردان

 شاعر و نویسنده  علی عسگری صادق ابادی

بنامی که نامش مزَین به هر دفتر است

وکیل است وشاهد وهم قاضی برتراست

هفتادومین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی درکشور ژاپن بدست

ارتش جنایت کار امریکا بدستور رئیس جمهوری وقت  روزولت در فاصله

سه روز این دوشهر بمباران اتمی شدند خب این عملیات ژاپن را تسلیم  کرد

ولی سیصد هزار انسان را در آتش بالای چند میلیون درجه سانتیگرا سوزاند

و حیات را در این دوشهر از بین برد عوارض و عواقب این عمل هولناک بعد

از هفتاد سال هنوز ادامه دارد. آیا بنظر شما عزیزان و ادیبان  انیشتن کار خوبی

کرد هسته را شکافت  ؟ یا کار بدی کرد

همین دیروز فرانسویها التماس رژیم پهلوی را میکردند که اجازه بدهید برایتان

چندین نیروگاه اتمی بسازیم  آلمانها همینطور و شروع کردن بساختن  حا ل امروز

اوضاع وارونه شد با این هزینه های  سنگین  آیا چه چیز نصیب کشور ما شد

 بصورت یک شعر ناقابل خدمت شما بزرگان و ادیبان  عرض میکنم امیدوارم مورد

پسند سروران گرام واقع شود

*******

کوانیشتن  تا ببیند ما جرای  هسته   را

قلدران این جهان و مردمان  خسته  را

او شکافت  یک  هسته  و علمی  پدید

قاتلی  ساخت  بیصدا   بودش   جدید

آن  زمان  در شرق و غرب  آتش  بپا

تا  اتم  آمد  و پایان  داد  تمام    ماجرا

هسته   یکرویش   خطر  بر  مردمان

روی   دیگر شد  شفا  بخش  در  جهان

در جهان  هسته   نیرویش   چو  پاک

چون ندارد  هیچ  ضرر بر آب و خاک

د ر پزشکی  هسته  غوغا    کرد   بپا

صنعت    امروزه    را    شور  و بقا

هسته   بر هسته   اثر  ژن   ها   جدید

دانه ی  عالی  بیامد  درجهان  ما   پدید

علم  هسته   بهر  انسان   گوهر  است

گربدست  آید  سودش   چون  زراست

گفتیم ازریزو درشت  بیکران  این  اتم

چی  نصیب   این  وطن   گردید  حرام

کشته  ها دادیم و  رنج   افزون  ودرد

پنج و یک ظلمی   بزرک  بر ما  بکرد

آب سنگین و دوتریوم شد سبک آبمعدنی

 یوسی افآن کیک زردهم شد سفید خوردنی

فوردو وطرق و نطنزشد بیصدا ازقال قیل

نسل   اول   سانتریفیوژ  ما غوغا    دلیل

دست  دوم   بودن و آلوده  بر بمب    اتم

جای نو دادند بما  چون بی خبر ازهرکدام

آنچه ریسدیم  پنبه شد حالا چه بایدکرد دگر

قرص و محکم ابتکاری لازم است  بار دگر

عسگری را از  جوانی بود  پیگیراین  خبر

آرزویش  صنعت  او لا  بُوَد  در این  گذر

سلام

داستان همزیستی گل با خارو آن همه زیبایی  چیست  چرا این دو در کنارهم

زندگی میکنند  همه عاشق گل هستند معشوقه ی با این همه عاشق چرا خار همراه

دارد آیا نمی شد بدن گل پوستی لطیف و نرم داشته باشد ؟  چرا خالق زیبا ایها  آن

را برای نشان دادن بعضی اسرار به ما آدمها ایگونه در کنار هم قرار داده است

که ای انسان تو اگر ادیبی  اون بیسواد هم در کنار تو ارزش دارد تو اگر ازنظر

اخلاق علامه ی دهری  اون  انسان تند خو هم در جوارت ارزشمند است اما

متاسفانه امروز اگریک دست لباس شیک بر تن پوشیده ایم  و بیچاره بدبختی

بالباس وصله دار نزدیکمان شد فورا از او فاصله میگیریم  در صورتی که همان

شاید از ما خیلی برتر باشد اگر دراین سالهای گذشته جامعه خار و گل را باهم

میدید حال روزمان اینگونه نبود

***

بشنو سخن گُل چرا خار همره اوست

گُل عاشق بلبل ولی  خاربُوَدَش  دوست

خارهمره این گل  دوست است و بُوَد یار

گل لازمش این خار درجنگ و چوپیکار

عشاق فراوان بر گل  که  لطیف  است

خارشد سپردوست چون گل ظریف است

پس گل نتوان گفت  خار درتن من نیست

با  شوکت و جاهش با خاربُوَد ش زیست

عالم همه عاشق برگل که  فزون  رنگ

آن تیغه ی این خار بر گل  بکند  جنگ

ای  دوست  توانا  ای عاشق این  خاک

از گل توبگیر درس با خار نبود  باک

هر جا که بُوَد گل خار هم تو بدان هست

با هر دویه  اینان شوکت و جلال  است

باغی شود آن باغ   که انواع   درختان

در آن بشود  کاشت با  دست  تو  انسان

آنوقت بدهد  میوه و سرسبز و چو  آباد

دوستان و رفیقان و ادیبان  همگی   شاد

بربند سخنت  نیست  عسگری  دوست

دوست خالق بودش چرا چو  نیکوست

 تاریخ یازدهم مرداد ماه هزارسیصد و نود وچهار

پاینده باد ایران و ایرانی

 

عید سعید فطر سال هزار و سیصد  نود چهار بر تمام  مسلمانان جهان بویژه هموطنان

بخصوص اهالی محترم روستای صادق  آباد تبریک و تهنیت باد

عید آمد  و ما  همیشه  در غم

این غم چه  بُوَد  چگونه  ماتم

ماتم  بُودش یه  هفته   یا چهل

پایان  رسد و شادی  به  منزل

از  بزم و طَرب   بزور بیزار

شادی  بُوَدش  علاج  و تیمار

بلبل به هوای  گل  زند  ساز

پروانه   بدور  شمع   پرواز

ازقُمری وکبک دردمن  دشت

قه قه میرسد زشادی وگشت

گنجشک چوشود طلوع نمایان

برساز بدمند وشاد و خندان

پس ما که بُودیم اشرف هستی

اینگونه  ذلیل و غم  پرستی

بربندسخنت که عسگری سخت

تزویر  و کلک نشا نه ی بخت

تاریخ بیست هفتم تیرماه هزاروسیصد نود چهار

نویسنده شاعر علی عسگری صادق آبادی

سلام بر تمام عزیزان  بزرگواران همه میدانیم امروز یکی از پست های پردرامد

وکالت میباشد  اتفاقا در پروندهای  میلیاردی  مثلا یارو  دویست میلیارد خورده

حاضرمشکلاتش حل  بشه وکیل هرچه میخواهد میدهد و بازار بسیار

پررونقی  مبباشد  بیشتر وقتها قاضی  با وکیل میسازد میگه من فلانی را

میترسانم بهش میگم کارت تمام است حالا وکیل خوب سراغ دارم موکل از

خدامیخواهد مییاید پیش آقای وکیل و جناب وکیل میگه من بیست میلیارد

میگیرم وباقی ماجرا

گفتم  بر طبیبی  محذونم   و کسالت

گفتا تو فربه هستی پستت بُوَد وکالت

گفتم مگروکالت را فربه پروری هست

گفتا  که پول فراوان آسوده پروری است

گفتم    دگر  کجاشد   وجدان   آدمیزاد

گفتا اگر بمیری کی  از تو  میکند یاد

گفتم طبیب چه دیدی حرفت بُوَدفزونی

گفتا وکیل توهستی بهتر زمن  بدونی

گفتم که تازه کارم  لاوی کسی  ندارم

گفتا  عزیز دلبند  بنشین  دمی  کنارم

گفتم  بگو برایم  گوش میدهم  کلامت

گفتا که پول بسیار در مَحضَرو  کالت

گفتم مگر حُدوی یا شرع  ونیست درکار

گفتا   مُوَکلانت  خود میدهند  نه  اجبار

گفتم  چراچنین است پرونده راهِ   قانون

گفتا تو در کجایی  دور میزنند ز قانون

گفتم چقدرچه  مقدارقانون وگردش  پول

گفتا هرآنچه  خواهی  منقول غیر منقول

گفتم   طبیب  امروز  پروندها   فراوان

گفتا وکیل گرفته میلیارد وبیست  از آن

گفتم خدا کجارفت آنکیست وپول چه مقدار

گفتا  همه چپاول  نیست   قدرتی ز پیکار

گفتم طبیب فقیرو بی پول دگر چه سازند

گفت  عسگری دلم خون بی پول بکی بنازد

 

خداوندا رهبر عزیزما را در پناهت حفظ بفرما

تاریخ یازدهم تیرماه هزار سیصد نود چهارروزپنج شنبه

نویسنده علی عسگری صادق ابادی

  

 سپاس خداوندی  را که لطفش شامل حال ماشد ه تا قدر نعمت های او را بدانیم

یکی از بهترین نعمت های اللهی  سلامتی جسمانی آدمی میباشد برای حفاظت

ازاین سلامتی چندین راه وجود دارد یکی از اینها همین روزه گرفتن میباشد

روزه هم عبادت بدرگاه خداوند است و هم قدر فقیر و فقرا دانستن است

طبقه ی فقیردر جامعه  همیشه روزه دارهستند اما شما کسانی که سالی یکبار روزه

میگیرید گوشه ی از رنج و درد فقرا را درک میکنید چرا چون شام و افطارتان

کباب و مرغ بریان است بیایید روزه واقعی بگیرید و همه ی جنبه های او را درنظر

بگیرید زبان باید روزه باشد چشم باید روزه باشد گوش باید روزه باشد شکم درآخر

قراردارد بعضیها روزه میگیرند که وزنشان را کم کنند آیا این گونه روزه داری

قبول است بعضیها ووووووو

هم نوا شو  روزه  گیربا  فقیران  زمان

تا بدانی مشکلات و قدرِ فقرو  درد  آن

درفقیری درد ورنج افزون بُوَد درروزگار

این فقیرانند عبادت  میکنند  پرور دگار

روزه برآنان بُوَد آسان همیشه روزه دار

پیش  دادار کریم هستند  قبول و  پایدار

روزه داری درهمه ادیان عالم بوداست

واجب است اوچون عبادت  بود  است

درعبادت فرق نیست  بین گدا و پادشاه

فرق از آن شد میخورند حق تمام بیگناه

یک  گروه  از فرط  چاقی  روزه  دار

دیگری معشوقش چون روزه کرده اختیار

یک گروه درباغ ویلازندگی باشد طَرَب

دیگری باشد فقیر و روزه دار بی نان شب

صاحبان مال  واموال روزه کلا  بیخیال

شام وافطار میدهند برجمع دوستان وعیال

با زبان روزه غیبت حاصلش بیحاصلست

روزه داری با  ریا کارشیطان  دل  است

شام  وافطار با کباب  و مرغِ  بریان   دگر

رحمتی  بر تو  ندارد  روزه   دار  بیخبر

با دل گشنه  اگر روزه  گرفتی کن حساب

نی که افطارت بُوَد شیروعسل شامت  کباب

عسگری بربند و بس کن  دفتر این خاطرات

روزه و اون روزه  داران قدیم ماند در کتاب

 

تاریخ بیست و نهم خرداد هزارسیصد و نود چهار 

خداوند ملت و رهبر و دولت مارا درپناهت حفظ بفرما

نویسنده شاعر علی عسگری صادق آبادی

بمناسبت بخاکسپاری صد و هفتاد و پنج شهید غواص جنگ تحمیلی عراق وایران

 

صد و هفتاد  و پنج   یار دلاور

تمامی  خط شکن در خط  رهبر

صد وهفتاد وپنج گل بوته ی ناز

همه غواص وعاشق  مثل سرباز

صدو هفتادو  پنج  یار  وفا  دار

دفا ع از خاک میهن کرد وپیکار

صدو هفتاد وپنج نازشاخه ی گل

چگونه  بی  نفس  کردند  تحمّل

صد و هفتاد  وپنج  باز شکاری

بدریا  دل   زدند  از بهر  یاری

صدو هفتاد و پنج  گنجه ی  دهر

همه  زنده  بگور بودند و  پیکر

صد و هفتاد وپنج  قدسیِ چالاک

تمامی دست و پا بسته در خاک

صد وهفتاد و پنج لاله ی خندون

اسیر گشتند بدست  دشمن  دون

نکرد ند  التماس  از  بهر تیمار

لب  تشنه   برفتند   جانب  یار

هرآنکه سنگ دلخون گریدامروز

کند تخسین شجاعت را  بدیروز

بدوران یاد گاری این  شهامت

شهیدان واجبند  هردم  کرامت

صد وهفتاد وپنج فرزند این خاک

برفتند عسگری بر سوی  افلاک

تاریخ بیست پنجم خرداد نود چهار

 

پاینده برقرارباد جمهوری اسلامی ایران

نویسنده شاعرعلی عسگری صادق آبادی 

» چطور شلاق زنید برپیکر زن »» پنجشنبه 21 دی 1402
» دلتنگ جمالت شدم »» جمعه 15 دی 1402
» گلزاری باد برد »» یکشنبه 26 آذر 1402
» به گلزاری گه گلرا میبرد باد »» یکشنبه 26 آذر 1402
» رنج و گنج افزونشد افسار گسیخت »» شنبه 27 اسفند 1401
» چهارشنبه سوری سال چهارصد و یک »» سه شنبه 23 اسفند 1401
» شرح حال امروز گللستان ایران زمین »» چهارشنبه 10 اسفند 1401
» شب زمستانی »» سه شنبه 04 بهمن 1401
» درختی که میوه اش تلخ باشد نکار »» شنبه 01 بهمن 1401
» فرحناز دختر عزیز و مهربانم یادت گرامی باد »» جمعه 25 آذر 1401
» فرحناز عزیزم یادت گرامی »» یکشنبه 06 آذر 1401
» چنگ برگیسوی یار »» شنبه 20 فروردین 1401
» عبدالله و اسدالله زمانی شورابی شوهر خواهر و خواهرزداه یادشون گرامی »» دوشنبه 23 اسفند 1400
» سرگذشت رفاقت و شراکت امروزی »» چهارشنبه 05 خرداد 1400
» پریشانی گردون »» سه شنبه 04 خرداد 1400
» بمناسبت درگذشت جوان ناکام بابک بهرای »» شنبه 04 اردیبهشت 1400
» بابک زود سفرکرد »» سه شنبه 03 فروردین 1400
» چهارشنبه سوری سال 1399 »» سه شنبه 26 اسفند 1399
» شرح حال روزگار ما »» سه شنبه 12 اسفند 1399
» دل از خاک بهشت »» چهارشنبه 24 دی 1399
» چپاولگران بانک مرکزی »» دوشنبه 15 دی 1399
» شب چله ی 1399 »» دوشنبه 01 دی 1399
» لب دلبر »» جمعه 16 آبان 1399
» عاشورای 1399 »» دوشنبه 10 شهریور 1399
» تاسوعا »» دوشنبه 10 شهریور 1399
» دزدان قضایی »» یکشنبه 25 خرداد 1399
» کشته شدن یک مادر بدست شهبازی »» چهارشنبه 14 خرداد 1399
» عید سعید فطرسال 1399 »» سه شنبه 06 خرداد 1399
» تاکی اسیر زر و زور خواهی بود »» جمعه 29 فروردین 1399
» مروری برسیزدهم فروردین هزار وسیصد و نود نُه »» شنبه 16 فروردین 1399
» دلتنگ یک بوسه ی تو »» شنبه 09 فروردین 1399
» ایران بودش تنها »» شنبه 09 فروردین 1399
» عید مبعث روز حکم تنفیذ حضرت محمد »» پنجشنبه 07 فروردین 1399
» فرارسیدن نوروز 1399 »» پنجشنبه 07 فروردین 1399
» برو ای سال دیگر برنگردی »» جمعه 01 فروردین 1399
» شورش در حرم امام رضا شکستن درب حضرت معصومه »» چهارشنبه 28 اسفند 1398
» بلایی که وارد کشورشده بنام بیماری کشنده ی کرونا »» دوشنبه 26 اسفند 1398
» شبهای جمعه سری به رفتگان بزنید »» پنجشنبه 26 دی 1398
» سقوط هواپیما دی 98 »» پنجشنبه 26 دی 1398
» سپهبد سلیمانی 98 »» سه شنبه 17 دی 1398
» سپهبد سلیمانی »» سه شنبه 17 دی 1398
» قاسم سلیمانی »» سه شنبه 17 دی 1398
» شهید سهبد سلیمانی سال 98 »» سه شنبه 17 دی 1398
» سال نو میلادی برتمام پیروان حضرت مسیح مبارک باد »» پنجشنبه 12 دی 1398
» شب چله گذشت دلبر نیامد »» یکشنبه 08 دی 1398
» یلدا مبارک باد »» جمعه 29 آذر 1398
» شب یلدای 98 مبارک باد »» چهارشنبه 27 آذر 1398
» جمعه روز موعود »» جمعه 03 آبان 1398
» آتش به گلشن »» یکشنبه 21 مهر 1398
» نسیم »» سه شنبه 16 مهر 1398

تعداد صفحات : 18