سایت سیاسی فرهنگی اجتماعی طلوع خورشید: کیان پیرفلک نامت گرامی؛ سخن هایت بزرگ درهرکلامی؛دریغاروزگاربرتوجفاکرد؛چه زودایلخان ازایل جداکرد:مدیریت علی عسگری صادق آبادی سایت سیاسی فرهنگی اجتماعی طلوع خورشید: کیان پیرفلک نامت گرامی؛ سخن هایت بزرگ درهرکلامی؛دریغاروزگاربرتوجفاکرد؛چه زودایلخان ازایل جداکرد :مدیریت علی عسگری صادق آبادی د


ساعت فلش


طلوع خورشید
یاد و خاطره سپهبد قاسم سلیمانی تا ابد زنده است مرگ برقاتل بیرحم اش
قالب وبلاگ
درباره ي سايت


بنام خداوند بخشنده مهربان که اوست حافظ ناظر این جهان *** اینجانب علی عسگری صادقابادی نویسنده: طلوع خورشید کپی کردن از شعر ها ومطالب دیگر بانام نویسنده اشکال ندارد. درغیر اینصورت حرام شرعی بوده وناراضی بودن نویسنده شاد وپیروز باشید
موضوعات سايت
دفتر شعر
گالری عکس
فرهنگ ایران زمین
پشتيباني آنلاين

جستجوگر

[POWERED BY WEBYAR]
مطالب تصادفي
آیت الکرسی



اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِوَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَانفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُون

دانلود سازکرناجشن عروسی علی

عسگری صادق آبادی استادحیدرشاه

نادری ونادرنادری

خداى یکتا که جز او کسی شایسته ستایش نیست / او همیشه زندهء پا برجای است /(پس) هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد /آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایى اوست /مگر می شود کسی شفاعت کند(مردم را) بدون اجازهء او / به پیدا و پنهان ایشان آگاه است / وایشان ذرّه ای از دانش او را احاطه ندارند / مگر به آنچه او بخواهد / دامنه تخت (سلطنت) او آسمانها و زمین است/ نگهداری اینها برایش کاری نیست / و او بلند مرتبه ترین و بزرگ مطلق است در دین اجباری نیست،فرق میان پیشرفت و سقوط بیان شده است/ پس آن کس که طغیانگر بودامّا به خدا ایمان آورد به بهترین دستاویز نجات (از پرتگاه) رسیده است که پاره شدنی نیست /و خدا شنوا و دانا است./ خدا پشتیبان افراد باایمان است آنها را از تاریکیها بیرون می ‌آورد و به طرف نور میبرد/ به همان صورت به کسانی که طغیان کردند کمک میکند چنان که آنها را از نور بیرون آورده به درون تاریکیها میبرد/.آنهایند اهل آتش جهنّم و همیشه در آن خواهند بود



































نهج البلاغه امیرالمومنان















توج


































































































دانلود ترانه قدیمی گلنسا 

خوانند آغاسی بزرگ


دلبر آمد سوی  من  پنهان شدم
بی خبر آمد من حیران  شدم
او  صدا  میزد  منهم   بیخیال
عاقبت  با او هم پیمان شدم
عسگری دلبریقین دلتنگ شده
رفع دلتنگی بر او مهمان شدم
تاریخ 4/2/1395

دانلود ترانه نیر جما وفایی

عزیز



دانلود دعای ماه رمضان سال 58

استاد بزرگ محمدرضاشجریان













آقای مهندس عبدالله فتاحی

















دانلود کرنا و دهل از  علی اکبر مهدیپور


ا






























































































    شنبه 8 بهمن 1397

    جمعه 13 دی 1397

    جمعه 13 دی 1397

    جمعه 6 دی 1397

    پنج شنبه 5 دی 1397

    پنج شنبه 5 دی 1397

    پنج شنبه 5 دی 1397

    دوشنبه 28 اسفند 1394

    دوشنبه 28 اسفند 1394

    دوشنبه 28 اسفند 1394

    دوشنبه 28 اسفند 1394

    شنبه 19 اسفند 1394

    شنبه 12 اسفند 1394

    
    ...
    ...
    ...
    ...
    ...
    ...
    سرود ای ایران خاک پرگهر ....












    دانلود آهنگ

    دانلود این آهنگ










































    نواهای اصیل


    بختیاری








































    سرود خاطره انگیز ای ایران ایران انقلاب

    download






































































































































































    پیغام مدیر سایت
    سلام دوست من به سایت طلوع خورشید خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

    دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







    قاصد یار

    بیا قاصد بشو امروز روانه

    بیاراز دلبرم  برمن  نشانه

    بروقاصد وَ ِبا  گفتگو کن

    دقیق احوال اورا پرسجوکن

    ببین آن نرگس مستانه حالش

    توجه کن درست وصف ملالش

    بگو دلبرزعشقت مبتلاوبیقرارم

    شب وروزرا .مدام درانتظارم

    زدم خیمه بدشتِ قلب وروحت

    صبا می اورد آن عطر و بویت

    گذرکن ازسفر برگرد گل یاس

    تمام درد وغم ازماس که برماس

    مصفا آن رهی است همراهِ  دلبر

    سفر ای عسگری زود میرود سر

    علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ شانزدهم فروردین 1395




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : سه شنبه 1395/01/17 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 528

    مبارکباد سیزده بدر

    شش و هفت سیزده شده و نوروزتمام

    ای عزیزان گرامی هموطن ایام  بکام

    تا رسد یک شش وهفت دیگروسیزده بدر

    از پس پرده نمی دانیم چه مییاید  به سر

    ره بُوَد دور وتوکل برخداوند لازم است

    آنچه  میدانیم  بد و خوب  مانده  است

    هفت  و شش نَحسی  ندارد روز شاد

    بهترین ایام نوروز از کُهن باشد بیاد

    این خرافات است که سیزده روز نَحس

    عشق بُوَد آنجا که مردم میکنند شادی لَمس

    از خرافات شوبرون وبا شُعورت کن نظر

    جشن و شادی از کُهن میبوده باسیزده بدر

    سیزده نوروز نشان افتخارایران زمین

    عسگری پاینده باد این شش وهفت نازنین

    علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ سیزدهم فروردین1395




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : جمعه 1395/01/13 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 542

    { روزتولد جمهوری اسلامی ایران برهموطنان گرامی مبارکباد}





    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : پنجشنبه 1395/01/12 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 443

    شهریار آواز

    آمده   نوروز و بلبل را خَموش

    گل شکوفا نیست و باغ بی جنب جوش

    بلبل محذون چه سازد بود امید  بهار

    تا بخواند نغمۀ جانسوزبرای زُلف یار

    ایدریغا چرخ  گردون بهراستاد کرد جفا

    عید نوروز بی صدای ناب استاد بی صفا

    روزگاران بلبل و قمری و کفتر هم  نوا

    درکنار نرگس ویاس و بهار وغنچه ها

    بلبل باغ وطن دربستر بیماری و درد بلا

    میکنیم ما التماس از بهر او پیش  خدا

    خاطراتِ  شهریار ؛ آواز ایران   کهن

    جاویدان درقلب مردم شد دراین دشت ودمن

    با سیاوش آشنا گشتم بنام نازنینت ای شهیر

    قلب من شد جایگاهت ای شجریان  دبیر

    با پیام  عید نوروزت همه مسرور و شاد

    دشمنانت جمله نابود ضد فرهنگ  وعناد

    بلبل آوازه خوان نام تو بام ملل افراشته شد

    رفت خسُ خاشاک و ملک ومردمش راه توشد

    ای خداوند کریم ای قادرو دادارما و روز گار

    دِه سلامت ازکرم ؛ به شجریان این شِکوه افتخار

    بیخیال باش باسلامت میرسی باز درمیان مردمان

    عسگری پاینده باد هرکه هنر پرور بُوَد دراین میان


    تاریخ چهارم فروردین هزار وسیصد و نود چهار

    خداوندا دراین سال جدید رهبر عالیقدرما حضرت آیت العظما

    سید علی خامنه ی را حفظ و در برابر دشمنان پیروز بگردان

    نویسنده علی عسگری صادق ابادی





    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : چهارشنبه 1395/01/04 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 526



    بسم الله الرحمان الرحیم

    سپاس خداوند دانای توانا قادر بیدار

    صاحب عرش و فرش که لطف اش شامل حال ماشد

    وزندگی بخشید بما تا سالی را پشت سر بگذرانیم  و به امید

    او سال جدیدی را آغاز کنیم هموطنان عزیز و گرامی اهالی

    بزرگوارروستای صادق آباد

    نوروز یادگار عشق و محبت و وفا

    بر همه ی شما مبارکباد

    نوروز

    بدم  مطرب  که  آمد  عید  نوروز

    مغنی تو بخوان شعری دل  افروز

    تو هم ساقی بده یک  باده ی  ناب

    شویم مخموروسرمست بی تب وتاب

    درین  شهر و درین دشت  گل  افروز

    مبارک  عید تان  فرخنده   پیروز

    سلام کرد عسگری و عید مبارک

    بمانید   و  ببینید   صد   بهارک

    علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ یکم فروردین هزار سیصد نود پنج




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : یکشنبه 1395/01/01 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 523

     

    🌹{گرامی باد یاد شهیدان وطن}🌹

    درود بر شما سروران ادیبان بزرگان اساتید جوانان نوجوانان

    سپاس خداوندی را که لطف اش شامل حال ماشد و تااین لحظات

    پایانی سال هزازو سیصد نود چهار زندگی بخشید به ما

    عزیزان در این روزگار پر از آشوب  دشمنان قسم خورده ی

    جمهوری اسلامی ایران  در کمین نشسته اند تاببیند اون لحظه ی

    که دنبالش هستند بوجوده آماده تا خوشحال شوند : بکوری چشمشان

    هرگز اتفاق نخواهد افتاد: ای نوجوان ایرانی سی پنج سال پیش

    دشمنان این آب و خاک دستشان را کردند در آستین صد دام ....

    لعین و در طول هفتصد کیلومتر مرزِ بین ایران عراق حمله کردند

    به سرزمین ما به جمهوری اسلامی نو پای ما به امیدی که جمهوری

    اسلامی در همان روزهای بدو تولد سرنگون شود اما نمی دانستند وطن

    پرستان ایرانی با جان خود از آب و خاک و جمهوری اسلامی دفاع

    میکنند و همین گونه شد شیرمردان این سرزمین کهن پارسی به یاری

    جمهوری اسلامی شتافتند و درطول هشت سال با خون خود ازین دیار

    دفاع کردند چنانکه نامشان سرلوحه ی تاریخ قرارگرفت ؛ این آرامش

    وَ امنیتی که درکشورمان قراردارد مرهون خون شهدا میباشد نباید نام وَ

    خاطرات شهدا فراموش شود درهمین فعل دورتا دور کشورما جنگ و

    نا امنی فرا گرفته  اما با لطف خداوند وخون های بناحق ریخته شده ی

    شهیدان مملکت ما آرام و امنیت صد در صد بر قراراست

    وظیفه ی ماست که گاهی تاریخ را مرورکنیم تا بدانیم چه کسانی ازاین 

    خاک دفاع کرده است : دراین روزهای پانی سال یاد و خاطرات

    شهیدان  گرامی  باد

    نویسنده علی عسگری صادق ابادی

    پاینده باد جمهوری اسلامی ایران

    تاریخ 27/12/1394




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : جمعه 1394/12/28 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 590

    {سه شنبه چهارشنبه سوری}

     

    سه شنبه میبود چهارشنبه سوری

    مبارک برشما  از خشم  دوری

    نزن آتش  تو بر جان  عزیزی

    که فردا التماس و اشک  ریزی

    هرآنچه عُرف بود است در قدیما

    همان گونه عمل کن دوستِ شیدا

    شب  چهارشنبه  را با  خانواده

    مث گل  دور هم  کن  استفاده

    ازین شب ها زیکسال هست یدانه

    نکن کاری که دشمن  شاد مانه

    شبی فرخنده را شاد مانه باشید

    چو فردا نیست معلوم که دگربید

    کهن چهارشنبه سوری نازداریم

    کبیر کوروش جهانگیر پاسداریم

    مبارک عسگری  روز سه شنبه

    دلا شاد و  لبان  را  پُر ز خنده

    نویسنده علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ 25/12/1394 

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : سه شنبه 1394/12/25 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 593

    {بمناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا}

     

    سلام بر نازنین دُخت پیامبر

    فدایت شیعیان ای پاک گوهر

    پدررفت منزلت آتش کشیدن

    بحکم کی چنین پرده دریدن

    علی تنها ودشمن بود افزون

    خدایا دختر خاتَم جگر خون

    دهیم قولت توای زهرای مولا

    علی امروزه دیگر نیست تنها

    فدایش میکنیم جان و تن خویش

    دعای بهرمان کن با دل ریش

    وطن  ایران ما را  پیروانت

    بقیع دردست دشمن شد  مکانت

    همه دلها پریشان عسگری خون

    که دشمن بر بقیع حاکم زگردون

     

    نویسنده علی عسگری صادق آبادی

    تاریخ 23/12/1394

    خداوند ملت و رهبر و دولت مارا یاری کن




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 10

    تاریخ : یکشنبه 1394/12/23 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 510

    فرا رسیدن بهار

    میرسد بوی بهار دوستان  فکری دگر

    صادق اباد بی نظیرو دیدنی بهر سفر

    ساحل زاینده رود شبه جزیره بیرقیب

    جای  دنج  آرام و بی غوغای  شهر

    می وزد باد صبا برطٌره ی گیسوی بید

    صادق آباد چون بهشت است  در بهار

    بلبل و قمری نوازند سازمستانه زباغ

    عاشقان درباغ صحرا می بدست وافتخار

    مردم روستا همه سرشاد هم مهمان نواز

    جملگی  باشند  پذیرای مسافر در سفر

    دوستان ای مهربانان هموطن هستید عزیز

    میکنم دعوت شما را بهر نوروز وسفر

    مقدمت باشد مبارک صادق آباد منزلت

    هرکه آید عسگری شیرین براوباشد سفر

     

    شاعر و نویسنده علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ 19/12/ 1394

     

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    تاریخ : جمعه 1394/12/21 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 497

    {صادق آباد وَ رسومات مردم در نوروز کهن}

    مراسم نوروز در روستای صادق اباد از دیرباز بر گذار میشده

    و تا به امروز ادامه دارد وَ خواهد داشت اسفند ماه که میرسد تمام خانوادها

    شروع به به خانه تکانی میکنند . و هر کسی مطابق سلیقه ی خود سبزه

    می اندازدهم از غلات هم از حبوبات . دوروز قبل از عید مراسم گاو کشون

    انجام میشد و مردم برای پذیرایی از مهمانان هر کدام به اندازه نیاز برای چند روز

    گوشت میخریدند آنقدر شیرینی جات و آجیل و پسته و دیگر تنقلات تهیه میکنند

    که برای پذیرایی پانزده روز بشود شب عید تمام مردم از کوچک و بزرگ با

    شاخه های گل به دیدار اهل قبور میروند در شب عید همه ی همسایه ها برای

    نیازمندان  غذا ودیگر مایحتاج میبرند . وَ یکی از اهل خانه که از همه

    مهربانتر باشدقبل از تحویل سال سفره ی بزرگ بطول دومتر تا سه متر پهن

    میکند اول قرآن کلام خداوند دوم تنگ ماهی سوم هفت سین وگل  در سفره

    میگذارد میوه به اندازه کافی وشیرینی جات وپسته وآجیل وفندق بادام زمینی

    کوهی مغز بادام مغز گرده  تخمه ژاپنی تخمه هندوانه  کدو انجیر گز نخود

    چی بوداده نخود چی گلِ شیرین  کشمش و هر آنچه دوست داشته باشند

    همه را دراین سفره ی فرخنده میگذارند  حد اکثر پانزده روز و حد اقل

    ده روز ادامه دارد  دور این سفر نشستن بسیار دلنشین است و خاطراتی

    به همراه دارد  بوی عطر شکوفه های بهاری  بوی عود مسرور کننده

    میباشد به تمام برو بچه های کوچک و گاه بزرگ عیدی داده میشود

    مردم صادق اباد هرکدام خدای نا کرده با دیگری دلخوری داشته باشند

    در ایام مبارک عید با هم اشتی میکنند یکی از بهترین رسوم همین است

    مردم ازین جشن کهن بخوبی و درستی یاد میکنند و برای فرزندان هم توضیح

    میدهند که همیشه نوروز را پاس بدارید یکی از زیبا ترین  عیاد  خداوندی

    است چون زنده شدن طبیعت را نوید میدهد طبق روایات مصادف است با

    ولایت حضرت علی علیه السلام

    نویسنده علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ 20/12/1394 روز پنجشنبه




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    تاریخ : پنجشنبه 1394/12/20 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 522

    صادق آباد بهشتی درساحل زیبای  روخانه ی زاینده رود

    روستای صادق اباد جزء بلوک آیدغمیش از توابع استان اصفهان میباشد

    مسافت از مرکزشهر تا روستا هفتاد کیلومتر موقعیت جغرافیایی  جنوب

    غربی اصفهان ارتفاع از سطح دریا 1935 متر این متراژ بوسیله ی

    ارتفاع سنج شخصی  محاسبه شده  است . صادق اباد  در حد فاصل 28

    کیکومتری زرینشهر یازده کیلومتری باغبهادران  مرکز بخش میانبر 35 کیلومتری

    شهرکرد 50 کیلومتری مسیر ماشین رو 15 کیلومتری شهر سامان  74 کیلومتری

    تا مرکز شهر نجف اباد قرار گرفته است روستای صادق اباد بصورت شبه جزیره

    میباشد از شرق به زاینده رود  روستای کته شور از شمال به دره لاجرستان

    بیشه زارهای روستای آیدغمیش از جنوب و غرب و شما غربی به زاینده رود

    صادق اباد از نظر تاریخی کهن میباشد مرحوم احمد خدابخشی کد خدای وقت در

    نیمه ی دوم دهه ی 1330 بنده با او از نوجوانی دوستی صمیمانه ا یی  داشتم چون

    دار قالی در منازل مردم داشت  کارهای چله کشی و نصب را انجام میدام برایش

    خیلی مواقع در کنار هم بودیم  و هر دو علاقمند به تاریخ و سیاست  ایشان از

    بزرگان روستا بود بنده هم از سال هزار و سیصد و پنجاه و یک با او مراوده

    داشتم : صحبت از قدمت روستای  خودمان شد فرمود حاج الله قلی محمدی

    آیدغمیشی درآوار بردای منرل قدیمی یک آجری پیدا میکند حدود 40سانتیمرطول

    و عرض نوشته ی روی آجربوده که مردم نمی دانستند چیست ایشون گفت در یکی

    از روزهای که تیمسارهدایت الله سهراب آمده بود صادق آباد برای رفع مشکلات

    زارعین الله قلی آجر را آورد منزل وبه تیمسار نشان داد گفت میبرم تهران بدهم برسی

    کنند خدابخشی گفت تیمسارآجر را برده بود امریکا دوسال بعد امد صادق اباد

    گفت احمد میدانی آن آجر چه بود گفتم نه فرمود خیلی مهم بوده نامه ا یی بوده

     که کوروش نوشته بوده به فرماندار آیدغمیش جهت عمران آبادی که وضعیت

    بلوک چگونه است.

    وباید درست هم باشد چونکه در روستای خشویه پیرچناری وجود دارد

    مربوط به هماندوران  درروستای صادق آباد وسعت قبرستان خیلی بوده

    از جای منزل اسماعیل ربیعی درغرب لاجرستان تا قله ی سریال تا حد فاصل

    منزل انوشیروان امینی درشمال خیابان امام حسین تا قبرستان فعلی  این همه محدوده

    حکایت از جمعیت در دوره های خیلی زیاده بوده . جاجعلی اصفهانی یکی از ملاکین

    ستم گر قاجاری در عهد حکمرانی پسرناصردین شاه ذل سلطان  لعین می اید

    و بزور بر مردم روستا مصلت میشود و شروع میکند به تخریب قبرستان

    قدیم  وطبق گفته های سینه به سینه ی مردم اشیاء باستانی زیادی از این طریق

    پیدا میکند و همه را به ذل سلطان تحویل میدهد قله ی قدیم سریال را خراب

    میکند او مخصوص دیده بانی از روستا بوده و باغ بسیار بزرگی بنا میکند

    از مردم روستا بیگاری میکشده او یکی از سنگدلان تاریخ بوده اونقدر برمردم

    ظلم میکند زبان قاصراست از ظلم این مالک اصفهانی وَ اما روزی در همین

    باغی که با خون مردم درست کرد میمیرد برحسب قضا کد خدای روستا

    جسد او را میدهد به یکی از زارعینی که بهش ظلم کرده بوده او با اولاغ

    مرده ی حاجعلی را بطرف شهر می برد خودش تعرف کرده که از لحظه ی

    حرکت تا منزل او در اصفهان با چوب بر روی جسدش میزدم و میگفتم

    حجعلی کجای چرا اینهمه ظلم کردی پایان ظلم این است

    بعد از انقراض حکومت قاجار و ایجاد سلسله پر افختار پهلوی اول سه

    برادر نظامی  دوتا سرهنگ و یکی تیمسارمی آیند یکی روستای کته شور

    را میخرد یکی روستای قله ترکی را میخرد وَتیمسارهدایت الله سهراب

    صادق اباد را میخرد سرهنگ کته شور در باغ قله سریال

    قله ی جدید میسازد با دو برج و بارو که تا نیمه دهه هزار وسیصد و

     شصت خرابه هایش بودند : تیمسارسهراب مالک نصف صادق آباد

    بوده اما چون ایشان از وزرای دفاع بوده درکل کشور بویژه در

    استان اصفهان محبویتی فراوان داشته و همسر او هم اصفهانی بوده

    به همین خاطر نام صادق آباد بلند آوازه شد مردم اگر کاری اداری

    داشتند تا میگفتند رعیت تیمسار سهراب هستم بهترین احترام ها

    میگذاشتند نه که از ترس باشد تیمسار سهراب بسیار انسان مهربان

    و خدمتگذار بوده او درسال 1322 درمنزل شخصی خود درروستا

    کلاس درس برای بچه های اهالی تشکیل داد چیزی که خیلی برجسته بود

    چون در هیچکدام روستاها دبسان نبوده وَ در سال هزار وسیصد سی

    هشت بصورت رسمی منزلش را به آموزش و پرورش واگذارکرد وَ

    دراولین روزهای سال 42 13 حمام بهداشتی برای مردم ساخت که

    شاهکاری بوده در اون روزگار بدستور او راه روستایی ماشین رو درست

    شد برای مردم خدمات زیادی انجام داد و درسال چهل سه با مردم خدا

    حافظی کرد و رفت نسبت به دیگر اربابان یکی از بهترین ها بوده .

    زبان مردم صادق آباد پارسی شیرن بدون لجه میباشد مردم صادق

    آباد یکی از مهربانترین مردم کشور هستند . تعداد خانوار در روستا

    تا سال هزار و سیصد هفتاد . صد و پنجاه خانوار بوده است

    جمعیت هفتصد و پنجاه نفر تعداد دانش آموزان صد و سی نفربوده

    روستای صادق اباد در این دوران مورد بی مهری مسئولان قرار

    گرفت در دهه ی اول انقلاب هیچ خدماتی به روستاها داده نشد

    و همین باعث شد از اول دهه ی هفتاد سیر نزولی جمعیت آغاز

    بشود تا جایی که از صد و سی دانش آموز ده نفر درپنج کلاس

    باقی مانده جمعیت هفتصد و پنجاه نفری زیر صد نفرش باقی مانده

    اکثر خانه ها ویران شده  برنج و آلوچه و سیب گلاب صادق آباد

    در استان معروف بود ولی چه سازیم که نامشان درکتابها هم وجود

    ندارد . در جایی که بهشت است نباید چنین می شد بخاطر بی

    تدبیری مدیران . جای دلنشین آرام بدور از غوغای شهر هوا ی

    سالم در روستای صادق اباد علم پشرفت کرده اکثر جوانان تحصیل

    کرده وتعدای شان در مشاغلِ مختلف مشول بکار هستند

    روستای صادق اباد دارای پنج نفر شاعر و نویسنده میباشد بنام های

    مهندس عبدالله فتاحی مهندس یاور خدابخشی  مهندس ارزو فتاحی

    نصیر فتاحی  و بنده حقیر علی عسگری صادق ابادی این برای

    صادق اباد فرخنده مبارک است نام صادق اباد همینک در کل جهان

    میدرخشد در صورتیکه روستاهای همجوارو نزدیک ما با مردمی

    بیشتر در گمنامی بسر میبرند

    از تمام کسانی که این مطلب را میخوانند تقاضا میکنم که از بهشت

    روستای صادق اباد دیدن کنند و لحظاتی ارام و خوش بگذرانند

    شبه جزیره صادق اباد پذیرای  هموطنان گرامی میباشد

    ارادتمند همه شما عزیزان ونازنینان

    علی عسگر صادق ابادی

    16/12/1394

     

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    تاریخ : دوشنبه 1394/12/17 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 654

    درخت یعنی نفس از بهر انسان

    بکارید یک درخت لازم بود آن

    درخت ازبهرانسان یک نیاز است

    ز گرما و زسرما کارساز است

    درخت  فیلتر کند  کامل  هوا را

    دهد   اکسیژنی  سالم    گوا را

    درختان   زیور  شهرو  خیابان

    زهرخانه درختی هست نما یان

    صفا  دارند  شکوفه  در بهاران

    همان یک  شاخه گل از بهریاران

    درختان  همنشین  شاه  و  گدایند

    چرا ؟چون صاحب واحد خدایند

    درخت در صنعت ورونق موثر

    روان  در بَهرو  بَر باشد مظفر

    بکارتویک درخت دوست هنرمند

    نشانی   یاد  گار از  تو  بماند

    ببند ای  عسگری  دیگر تو دفتر

    بناحق     نابُرید    اشجارِ  مهتر

    نویسنده علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ پانزدهم اسفند هزار سیصد نود چهار




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : شنبه 1394/12/15 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 607

    زبان رود است سخن گاهی شود سیل

    کُند نابود و ویران هرچه هست میل

    زبان  طغیان  کند  بیداد خطرناک

    بِدِرد  سینه ها قلب ها  کند چاک

    زبان بر دار آویخت  شیر مردان

    بدرد آورد دل این چرخ  گردان

    مصیبت  ها  زبان  آورد  پدیدار

    مهارش را نمی بود هیچ کسی یار

    جهانی  گشت  ویران  با  زبانی

    شده  مکتوب  تاریخ  تا  بخوانی

    قلم تکرار کند حرف  زبان  را

    وَ گاهن اشتباه  باشد سخن   را

    زبان تاراج  کند  برباد  ثروت

    گهی ویرانه سازد مُلک و ملت

    فریب  کاری کند  گاهی  زبانی

    که جبرانش خطیر ونیست توانی

    گهی شخص بزرگ باشد زبانباز

    هد فمند و رهی از بهر خود باز

    زبان در دست نااهلان بلا بود

    بدست عاشقان خیرو صفا  بود

    گهی کودک  بزرگانه  کلامش

    بزرگ  زَهرمیبود گاهی زبانش

    زبان سرخ دهد برباد سر سبز

    توجه کن سخنور حد وهم  مرز

    اگرعقل برزبان گردید  مصلت

    نه  سیلی  میشود جاری نه ذلت

    زبان از عشق ومهرگوید  کفایت

    مشاهیر از صفا  کردند روایت

    فدای  عشق و  مِهر هر زبانی

    که  گویدعسگری از حق تعالی

     

    تاریخ 5/12/1394 ساعت شانزده

     

     

    تاریخ 5/12/1394 ساعت شانزده

     

     مبارکباد انتخابات هفتم اسفند نودچهار برمردم بزرگ ایران




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : چهارشنبه 1394/12/05 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 480

    {چپاول باعث رکود اقتصاد}

    بس  کنید دیگرچپاول اقتصاد ویران هی

    صاحبان قدرتِ حاکم  صبوری تابکی

    چشم بستید برهمه دانه دُرشتهای دغل

    نا میم سین  خ ضرب المثل شد تا بکی

    هر گهی نامی برون آید  فلانی   اینقدر

    پول مردم خوردن و این بیخیالی تا بکی

    دست در جیب مردم رفت فرو درماجرا

    در خفا این اختلاس ها این چنینی تا بکی

    گشته  مرسوم  بین ارباب  مدیر این دیار

    صفرویک را جا بجایی درسند ها تا بکی

    از همه بیشتر چپاول  هر مدیری سربزیر

    در لوای  بند  ریش آمد . خیانت   تا بکی

    نام دزدان بزرگ مجهول بی نام و نشان

    پرورش دادن چنین تمساع وعقرب تابکی

    چیست فرق یک مدیر با عامیان  بینوا

    هر دو انسانند  ولی این  بینوایی  تا بکی

    جمله ی پست کلیدی خویش وقوم  یکدگر

    اینچنین باند و رفیق بازی خیانت  تابکی

    ما همه دل بستگا ن این  نظام تا  پای جان

    تکیه بر میز ریاست ای  مقامات  تا بکی

    عسگری بس کن سخن مردم ندارند حوصله

    این  چپاول  نیست پایان پس  تحمل  تا بکی

    علی عسگری صادق ابادی

    8/11/1394

     

     

    خدایا از تویاری میخواهیم  چون با کسی شریک نیستی




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر ,

    تاریخ : شنبه 1394/11/24 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 589

    جوانی عاشقت بیدم تو حالا آمدی  پیشم

    رسیدم بر لب بام ونسوزان این دلِ ریشم

    جوانی رفته و خاموش تمام مشعل شادی

    چه شد ایماه مهرویان که ازما کردۀ یادی

    بپایت من فدا کردم هرانچه داشتم ازدنیا

    دگر چیزی نماند امروزبغیرازعمربیفردا

    بدآن سیروسلوکت بسته ام دل تالب گورم

    مُصفا دلبری بودی لب خندان  منظورم

    جَونی ملزم عشقِاست وپیری لازمش تیمار

    تو بودی بی بدیل گوهربقول زرگران ای یار

    زفعل دیگر ندارم قدرتی درجان ودردستان

    بگیرم دربغل یکدم تورا چون نرگس مستان

    فد ایت این تن محجورسخاوتمندیت  بسیار

    سفر کردی بهرسختی رسیدی مقصد و دیدار

    شدم خزسند ازاین دیدار زین مهرو وفاداری

    چه زیبا عسگری وقتی که عاشق را دهی یاری

    نویسنده علی عسگری صادق آبادی

    خداوندا رهبر و دولت  جمهوری اسلامی ایرا ن

    را پایدار گردان

    تاریخ 13/11/1394 روز سه شنبه




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : سه شنبه 1394/11/13 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 700

    عجیب دردی بدلدارم که از گفتن شدم معذور

    بمانده برجگر تا کی چطوردفنش کنم  در گور

    نه یارو همدمی دارم  که درد دل براو گویم

    نه غم  خواری شِوَد پیدا درین عالم که اوجویم

    بهردرمیزنم سرتا کنم پیدا رهی ازبهرآرامش

    گرفتاری بُود بسیار شده  مسدود ره سازش

    اسفناک حال امروزم وَدیروز نا شود پیدا

    هنوزهم مات ازآن شطرنج وقوع غایت لیلا

    دل آدم مگرسنگ است ندارد طاقت ترکش

    محبت لازم واجب جلوگیراست زِهرلرزش

    غم خود برکه گوید این  دل تنها و بی  یاور

    نمی بیند دگردوست و ندارد اون هما ی دوست پرور

    ز این گرداب آدمکش حذرکن غرق شدن امکان

    ببند ای عسگری دفتر تورا گرارزشیست برجان

    نویسنده علی عسگری صادق آبادی

    تاریخ /611/1394

    خدایا تمام دشمنان انقلاب اسلامی  ما را  سرنگون

    گردان




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : سه شنبه 1394/11/06 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 466

    دلبری لنجان

    برآن خال لبت لنجان گرفتارم  درین  وادی

    نه دستم میرسد دستت  نه از ما  میکنی  یادی

    رخت مانند  مهتاب و تورا عاشق  بُوَد  بسیار

    نظر برما   بکن  یکدم  غزالِ  مَستِ   آبادی

    تو تنها دلبری لنجان که  ثروت میبود  افزون

    دریغا  این همه  دینارنکردند خرج   بهسازی

    بنامت عده ایی سرمست  هنوزسودای تودرسر

    یدا شون میچد روغن  نکردند از کسی  یادی

    بدستت زربود دستبد و گردن لولو و مرجان

    هدایا  شد  بر آنانی که  بیروند  از این  وادی

    غمت بر ما و شادیت بر آن  گرگانِ آدمخوار

    زولیخا دلبری لنجان یه بوسه کی  بما دادی ؟

    لب شیرینت  ای دلبر بکام   رِند و نامردان

    مکیدن شیره ی جانت بزن دیگر تویک دادی

    تنت شد پاره ازترکش بریدند زلف وگیسویت

    دوباره نقشه ها  دارند  جدایی و کنند  شادی

    نده دستت بدست آنکه بی احساس بی  پروا

    نظربرچشم   ابرویت  حذر کن  یار لنجانی

    سخن ازعسگری بسیارولی دلبرپذیرانیست

    چه زیبا دلبریست لنجان درین دشت خدا دادی

    شاعرعلی عسگری صادق آبادی

    تاریخ  25/10/1394

    پاایدار باد رهبر عالیقدر جمهوری اسلامی ایرون 

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 10

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : شنبه 1394/10/26 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 442

    باغ مادرم

    باغ  پُر گل داشتیم لاله و سیمن سوسن افتخار

    بید مجنون سروشیرازبود.افرا وصنوبریادگار

    جنگلی زیبا و سرسبزچشم  خیره دلنواز آدمی

    چون  بهشت  بر گستره  شیر غران  اعتبار

    بلبلان  بر شاخه  گل مسرورو آواز و نوا

    رقص  پروانه چه زیبا دورشمع در نزد  یار

    باغ ما  پر حاصل کشت کارمیبود  فزون

    هرکه بر حسب نیازش دانه میکردکشت کار

    بود امکانات  فراوان بر نیاز خاص عام

    ثروتی افزون ازاین باغ  شد نصیب خانوار

    یک نفربیکارنی  رونق بپا بود از درون

    آنقدر شغل و  مشاغل  توی باغ حد  وفور

    شوکت آمد با جلال ورحمتی بود همرش

    بانوان  باغ  همه  آراسته  شد با  سیم  زر

    افتخارباغبان این بود مردم سرفراز وباکمال

    فاصله کم شد دیگر  دربین خان یا آن  امیر

    بود ادیبانی بزرگ با منش فرهنگ دوست

    در کنار این همه استاد  جوانان  بود   بکار

    عشق  و شادی  شور و سر مستی  درون

    علم میکردند طلب نی اسب وحشی را سوار

    فکر ان بودند  که  تسخیر علوم  پایه  را

    چونکه گنج داریم عظیم ومیهنی پارسی تبار

    سه  قدم مانده  به  سرمستی  بلبل  و چمن

    برسید   سیل   خزان  همره  طوفان   قهار

    بزد او تش برین باغ  ونشت تا که ببیند فغان

    هدف اش بود بسوزد طبق گل ودرختان کُبار

    وَدرآندم  که گرفت تیشه به  افرای  بزرگ

    به زمین خورد و چنین گفت چرا ؟  روزگار

    دگر ازباغ  فقط چینه و پیریز بودش نقش نما

    دل من سوخت بر آن سرو تنمند وصنوبروَچنار

    قدح  می  بشکست  خمره ی درباغ  بسوخت

    بگذار  عسگری   پیمانه   و  می   را   بکنار

    علی عسگری صادق آبادی تاریخ

    22/10/1394

     

     خدایا ملت و رهبر ودولت ما را نگهدار

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 4 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 9

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : سه شنبه 1394/10/22 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 465

    سلام

    درد سرهای قبض گاز کوکب خانم

    کوب خانم و رمضونعلی اهل روستای  حلبی آباد هستند

    همین یکی دوسال پیش روستا شونِ گاز کشی کردند سی وچند سال

    در کنار لوله ی اصلی قرار داشتند خلاصه کوکب خانم ورمضونعلی زیاد علاقه ی

    به گاز شهری ندارند و خیلی هم کم استفاده میکنند یک پیر زن و پیرمرد بیشتر نیستند

    میرزا جنگی سئوآل میکنه کوکب چرا از گاز شهری استفاده نمی کنید میگه تو هنوز

    از این دخالت کردنت در کار مردم دست بر نداشتی ؟ چشم داری اینجا شهر غیر ازچارتا

    دیوار خراب چیزی می بینی میرزا میگه نه کوکب میگه خب برو دنبال جنگت

    رمضونعلی و کوکب برای غذا پختن از هیزم استفاده میکنند و چای هم باید حتماً از

    اون کتری دودی باشه با آتیش تا بدل این زن مرد به چسبد چلو دمپختی هم باید لاخلی

    باشه زمستونا هم این دوتا مرغ عشق می چپن زیز کرسی راحت آرام دلچسب....

    نه کاری با شبکه جیم ندارند نه کاری با شبکه میم دارند یه رادیوفیلیپس مال اون

    عهد شاه وز وزه دارند رمضونعلی میگه رادیوترانه های مشتی ساعت

    سه ی شب پخش میکند نمیدونم برا کی اون موقع کسی بیدارنیست یادم رفت بگم اصلاً

    مشکل این بود یه قبض گاز اومده دویست هزار تومان  براشون  بیچار ها دارن سکته میکونن

    کوکب و رمضونعلی بلند شدند شلون شلون رفتند اداره گاز هاج واج موندن نمی

    دونن باید چیکار کونن رفتن امورمشترکین  کوکب خانم کاملاً توضیح داد که ما گاز مصرف نمی کنیم

    اونهم میگه غیره ممکنه باید این پولبدهید رمضونعلی میگه آقا بخودت نگاه نکن  ما دویستا  ریال

    هم نداریم کار اینجا تمامنمی شه ومیرن پیش رئیس وقتی شرح حال را گفتند رئیس گفت شماره

    کنتورشون را همین الان بیاریدیکی از مأمورین گاز با رمضون رفتند و شماره را آوردند

    مطابقت کردند دیدند کوکب خانم درست میگهمأمورقرائت کنتور را احضار کردند که چرا اینطوری شده

    با کمال خونسری گفت جناب رئیس من شماره  کنتورهمسایه بغلیشون را زدم رو شناسه ی

    خونه اینا خلاصه جناب رئیس از رمضونعلی و کوکب خانم  معذرت خواهی

    کرد و کار بخوبی ختم بخیر شد

    این قِصِه یک واقعیت مستند است

    نویسنده علی عسگری صادق ابادی

    تاریخ 20/10/1394

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : یکشنبه 1394/10/20 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 626

    نظر کردم بمژگانت شدم دلباختۀ رویت

    بدست خود کنم شنانه بلندا طُره گیسویت

    نوازش میدم مویت تنت چون بید میلرزد

    محبت را کنم سنجاق بروی جَعد مِشکینت

    کمان ابروانت تیر آرش گونه ی  دارد

    بزن بر قلب من دیگر خُماره گردیده چشمانت

    نیازار این دل عاشق تو که رِند خراباتی

    منش های توافزون است به نسبت واکنشهایت

    اگر صد بار شوَم رانده بسوزانی پَر وبالم

    بهر تقدیروهرتقصیر دوباره پرکشم سویت

    لبت  عناب و سیب گونه  دوچشمت  باغ

    لبانت بوسه باران و بچینم سیب و لیمویت

    ندارد عشق  پایانی  ز اول  تا  دم   آخر

    بقول عسگری  دنیا   فدای   تار  ابرویت


    تاریخ نوزدهم  دیماه هزار وسیصد نود چهار


    پاینده باد سرزمین هفت هزار ساله ی پارسی




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : شنبه 1394/10/19 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 535

     

    در این دنیا پریشانم تو ای ساقی جانانم

    بده جامی شرابی تا بسازم درد و درمانم

    شوم سرمست و بی پروا از ان ایینه گون صهبا

    کنم من جستجوهردم بجویم یار و خوبانم

    نظر برهرکجاکردم ندیدم مَست ومَخموری

    به ظاهر دیدم ای ساقی  زپنهان را نمی دانم

    کشیدم یک سَرک آنجا که دلبر بود ودلدارش

    ندیدم   عاشقی  آنجا همین  شد آتش  جانم

    چه سازم ساقیا دیگر به شهرمردگان عشق

    بسی افزون بود گزمه به هر کوی و خیابانم

    نه روزش می بود روشن نه شب ماهش نمایان است

    خبرازعشق ومستی کو دگرساقی نمیدانم

    بدم ای صوراسرافیل نمایان کن به من پنهان

    زگور مردمان دور و دیر وفاش و پنهانم

    سُخن ای عسگری کم گو که ابر رحمتم گم شد

    بُوَد این داستانی با لب خشکیده ' یارانم

     

     

    خداوندا در این برهه که دشمنان دین تو از هر طرف میکوشند

    تا آنرا نابود کنند جمهوری اسلامی ایران را در برابرشان یاری

    بفرما

    تاریخ سیزدهم دیماه نود چهار




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : یکشنبه 1394/10/13 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 438

    اختلاط مَشدی ذوالفعلی با مَشدی نهگدار

    نگهدار اهل یکی از روستاهای لنجون نزدیکای پل زمون خان است

    از قدیما دوستی پدری داریم با هم  نگهدار کشاورزو چند تایی هم گسفند دارد

    دوتا بِچه دارِ پسر بنام فندقدخترِ بنام ماهی .همین دو روز پیش رفته بودم سری به او

    بزنم نزدیک غروب بود از کار آمد صدا زدفندق یه پییله چای بیار بخوریم . فندق گفت

    بابا نامزدهای لنجون مشخص شدند مش نگهدار تُرشکرد  گفت پسر

    زنت دادم نمی خواهی درست بشی دوباره حرف از نوم زاد بازی زدی فندق گفت بابا

    جون اشتباه متوجه شدی  اسامی آقایونی که برای منطقه میخواهند نمایند ه بشوند .

    خب باشه دونه بدونهبرام بخون فندق شروع کرد یک . اصلاح طلب

    . دو میدون درو.  سه اقبال گرا . چهار دامن گراپنچ ثروت گرا  . شش صادر گرا .

    هفت وارد گرا .هشت بیخال گرا . نُه ویرانگرا . ده لجباز گرامش نگهدار چندین بار

    درین حین سرخ و سفید شد نلبکی و استکان را زمین گذاشت و گفت فندق

    ارواحِ خاک مادرت تواین اسامی خدا گرا هم بود همه خطی  بود بغیرِ

    ازراه  خدا کارمان بجاییرسیده که خدا را فراموش کردیم . فندق  گفت

    بابا الهی به قربونت برم  مگر همه مث خودت هستند کهپینه های دست و پات را باید

    هرشب با پی چرب کنی . مشهدی نگهدار آهی کشید و گفت هی حاد فندق

    جون اون آقا لجبازه سه دوره نماینده بود کاری که برایمان نکرد هیچ  مرگ مادرت

    بخاطر لجبازیایشون اتفاق افتاد . فندق جون یادت هست اون شبی

    که مادرت مریض بود با ماشین دایی بطرف ریزحرکت کردیم نزدیکای

    باغوردون بد حال شد . و بابا شیخعلی رسیده بودیم  که از دنیا رفت وَ تو

    وخواهرت یتیم شدید .اگربیمارستان بخشمون با اون همه تجهیزات پزشکیه

     پیشرفته حذف نمی شد شایدمادرت امروز زنده بود . دانشگاه را جای دگری

    میشد ساخت اما این کارِ عمدی بود؟اشک امان مش نگهدار را بریده بود و

    مانند باران بهاری گریه میکرد و میگفت خدایا چرا ؟ مگر اینها

    نمی روند تا برای مردم کارکنند مگر با قرآن قسم نمیخورند ؟ آیا  قدرت و رانت

     بازی بر قرآنارجحیت پیدا کرده ؟ مش نگدار اشکهای فندق را پاک کرد 

    از روی گونهایش  و به او دلداری میداد .گفت پسرم  خداوند در قرآن کریم  

    برای این خورشیدی که جهانی را منور میکند وقت معین کرده .

    یک نماینده که یکدوره یا چند دوره تمام میشود. مشدی و پسرش دستان 

    خود را بطرف آسمان بلندکردند ای پرورگار ای دادار بیدار ای هوشیار

     برین دار . کسانی که بعنوان ما مردم مظلوم میروند

    درمجلس و حق را فراموش میکنند . داد مارا ازآنان بگیر. 

    میدانم که خواهی گرفت .فندق گفت منکه چیزی بجز صحرا بیابون 

    بلد نیستم  فقط اینو میدونم که

    این آقایون اگرایمان بخدا داشتند اینگونه نبود ؟

    دست  ما   کوتاه و آنان  دست  دراز

    ما توکل بر تو کردیم ای خدای چاره ساز

    معنی اصل و اصول وارونه شد یعنی دغل

    عسگری رانت و چپاول میبود امروز عسل

    راستی پرسیدم  چرا به بچها فندق وماهی میگی گفت اینا تو مدرسه

    رفتن آنقدر ماهی فندق براشون خریدم تا پدرم در امد

    *************

    خدایا رهبر عالی قدر مارا  پایدار بگردان

    تاریخ هشتم دی ماه  هزار سیصد نود چهار

     

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : سه شنبه 1394/10/08 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 541

    بدنبال   تو افتادم   کشَم  دستی  به زلفانت

    بساختم سُرمه ی ازعشق بِکش آنرا بمژگانت

    توچون مُشک ختن بویت لبانت غنچه ی ازگل

    عجب شیرین زبان هستی شوم یکدم  مهمانت

    اگر بزمی  شود برپا  فدایت  هرچه  میدارم

    در آن هنگام  دل کندن  تومیدانی   قربانت

    گرفتار بر رخ  یاران امان  از  آدمی  گیرد

    بگردم  لحظه ی آرام  که دستم روی دستانت

    زبان عسگری قاصر ز پیش جعد مِشکینی

    همه این ناز میدانم  بلند بودست دامانت




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : شنبه 1394/10/05 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 608

    شب  یلدا بُوَد مُطرب  بزن  ساز

    بکن کوک ساز خود با رقص آواز

    بزن مطرب که یلدا مهمان  است

    چنین گیسوبلند یک درجهان است

    مغنی  تو بخوان  شعر دل  انگیز

    دگر رفتش  خزان و نیست  پائیز

    بزن مطرب که دل  زنگار بسته

    که  یلدا   آمده   از  راه   خسته

    بیا ساقی  توام  امشب  نظر کن

    بده  جامی  بما  بعداٌ  حذر  کن

    دمی مستانه  با هم شاد  مسرور

    چو یلدا  میرود  آید  ولی  دور

    درین بزم عسگری دلها بود شاد

    هرانکه رفته است باید  کنیم  یاد 

    سی ام آذرنود چهار 

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 4 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 4

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : دوشنبه 1394/09/30 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 664

     

     

    میرسد   یلدا  و  ما  بی  جنب  و جوش

    داد   فقر  از هر  کران  آید   بگوش

    آنقدر آمد  فشار تا  گسست نظم  و امور

    خانواده دربلا گردید  گرفتار  بهرسور

    درمعاصرکی چنین احوال مردم بوده زار

    تا  زکی نالیم دگر ازسختی این روزگار

    بی رمق گردیده و درمانده گشته مردمان

    نیست توان دیگرخرید ازبرای قرص نان

    میرسد  یلدا و کودگ  می بُوَد  در انتظار

    جیب  خالی  پدر  اشک  آه  بی   اختیار

    یک ریالی هم ندارد تا رود   سودا کند

    دوستی هم  دیگر سرامد تا کسی پیدا کند

    این پدرآخرچگوید او چه دارد درجواب

    فرق این با انکه غرق اسکناسه بی حساب

    عسگری بربند سخن یلدا رسید و وقت دی

    هر حزانی و زمستانی  بهار  دارد ز پی

     

    تاریخ سی ام آذر نود چهار 

     پاینده باد جمهوری اسلامی ایران




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : دوشنبه 1394/09/30 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 573

    بنام دادار بخشنده ی مهربان

    نامه ی به یلدا

    باعرض سلام  اینجانب احتراماً بعرض میرسانم  یلدا ای دختر بلند بالای ایران زمین

    ای  اسطوره ی شادی بخش سر زمین کهن  پارسی : بنده زاده یکی  از کسانی هستم

    که شما هزاران سال در اولین شب زمستان مهمان خانه هایشان بودی با مقداری سنجد

    و کشمش و نخودچی وَ خوشه ی انگور وَ چند دانه ی بِه وَ انار از شما پذیرایی میکردند

    شما مهمان بودید وَ آنها میزبان  شما افتخار بودید وَ آنها مفتخر شما خنده برلب داشتید وَ

    آنها خندان  شما مینواختید وَ کودکان رقصان  شما سبوی مِی در دست و آنها سرمست

    شما گوش میدادی و آنها صادقانه قِصه ها میگفتند . شما بلند بودید تا آنها بیشتر لذت

    ببرند .  داستانهای  دلاوری و رشیدی مردان  و زنان  ایران زمین را کامل شنیده ایی

    این شد که مردمان سرزمین پارس میزبانی تورا پاس داشتند درقلوب مردمان ایران

    زمین جا خوش کرده ایی و بسیار بسیار دوستت داریم

    اما یلدا جان دخترم از امروزمیگویم برایت از آن زنان و مردان اندکی باقی مانده

    از صداقت و رفاقت خبری نیست  انسان بودن درلابلای تزویر و ریا  گم شده است

    رحم و انصاف در هیچ کجا پیدا نمی شود

    یلداجان ای دختر بلند بالا و مهسیما شرمنده ام ازین کلمات آخرین چندین سال است

    به سختی از شما پذیرایی کردیم بر خلاف گذشتگان  اما امسال رمقی باقی نمانده

    هرچه درامد این آخرین ماه پاییزی بود دادیم برای اجاره خانه با دست خالی خجالت

    میکشم میزبان شما باشم انشاالله با لطف خداوند قول میدهم درسال اینده برایت

    جبران کنم

    با تقدیم احترام زادگانی از دیروز

    عسگری پاینده باد یلدا و پارسی درجهان

    یادگاراست  از کهن ایام و شادی را نشان

    خدایا رهبر عالیقدر ما را  پیروز بگردان در برابر دشمن

    بیست و هشتم آذر نود چهار 





    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : شنبه 1394/09/28 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 516

    جهان از نور احمد گشت خاموش

    ولی راهش نشد هر گز فراموش

    بشر را کرد رها از ظلم و ذلت

    رها ساخت بردگان  ختم  نبوت

    زمان تاریک بود از جهل  حاکم

    منور کرد محمد چون که  خاتم

    بساط زنده گورکردن فرو ریخت

    نجات داد دختران ؛ برکفراوتاخت

    بگفتا  مرد  و زن فر قی ندارد

    دوتا شون واحداست سُجده گذارند

    به عهد بت پرستان  شد پیامبر

    فراوان دشمن و کم دوست ویاور

    حریم  أمن  کعبه  بُوده  اشغال

    بت و بت خانه و بازدید وهرسال

    محمد قول به مردم این چنین داد

    شکست جمله بتان و شهر آزاد

    سه بت بودند که بسیار بوده مشهور

    منات لات وعُزیَ هرسه یه منظور

    چنان کوبید زمین لات و عُزیَ را

    مِناتِ  خُورد  شده هر سه  خدا را

    سه بت را صاحبا ن بودسه قبیله

    قریش و اوُس وخزرَج هرسه حیله

    محمد گفت مگر سنگ را  خدایی

    تراشیده  شما ست  کافر نما ایی

     

    خدای من  خدای  کافران است

    خداوند را یکیست مالک حهان ست

    زهر جایک  بُوَد  دوم خدا  را

    بدانید که  خداوند  دوست  ما را

    پیامبر کار و سختی و مشقت

    درخت سبز اسلام کشت به زحمت

    درود بر خاتَم  خَتم  پیامبر

    که نامش رهگشا  اول ز آخر

    بمعراج رفت و عالم دید درآنروز

    هر آنچه عسگری او دیده  امروز

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : پنجشنبه 1394/09/19 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 498

    استاد ابراهیم  سلیمانی  برنجگانی کیست

    خدمتگذارانی که صادقانه زحمت کشیدند

    چرا تا زنده هستند  قدر نمیدانیم  وتآسف آورتر اینکه تا سرنهادند

    بر تربت خاک فراموش میشوند

    ابراهیم سلیمانی  برای اهالی هفت روستای صادق آباد کته شور دورک قلهِ ترکی

    حاج الوان  احمد آباد وبرنجگان زحمت فراوان کشید ؛ مرحوم سلیمانی  شغلش

    دَلاک بود یعنی سلمانی  آرایشگر اما فقط همین

    نبود  دندان میکشید  ختنه میکرد . در مجالس شادی  و عزا  اولین

    کسی بود که حاضر  میشد.در همه ی خانوده ها رفت و آمد داشت  شخصی وفادار

     مومن  امانت دار حافظ اسرار زندگی روز مره مردم ؛ در طول خدمت

    به مردم بین هیچ  فرد یا افرادی  خبر رد و بدل نکرد به مردم احترام میگذاشت

    مردم هم نسبت به او محترمانه رفتار میکردند  فاصله این هفت روستا را

    گاه با پای پیاده  گاه با چهار پایی و گاه با دوخرخه ی لاری طی میکرد

    در زمان های قدیم  مجالس عروسی  طولانی بود حداکثر

    هفت روز و حد اقل سه روز اداره ی سِروغذا بدست  مرحوم  سلیمانی بود مثل امروز

    نبود که سفره یکبار مصرف باشد  در چهار یا سه اتاق  مهمانان بودند سُفره را خودش

    مدیرت میکرد کار سنگینی بود درشب پانی عروسی  برسم همیشگی مردم هدایایی

    بصورت پول نقد میدادند باید نام تمام  افراد و مبلغ پول ثبت شود بدون اشتباه مثلا

    صد نفر مهمان  پولی  را که داده اند یاید موقع تحویل به صاحب مراسم همخوانی

    داشته باشد درینجا هوش و زکاوت لازم بود .  مرحوم سلیمانی  درحد عالی برخوردار

    بود. درمجالس عزاداری  زحمت ایشان خیلی بیشتر بود  بخاطر حفظ آبروی صاحب

    عزا در اون زمان  هفت روز پشت سرهم مراسم بر گزار بود و از دور و نزدیک مردم

    میآمدند و مرحوم سلیمانی از تک تک آنان پذیرایی میکرد در سومین و هفتمین روز کار

    پذیرایی خیلی سنگین بود  ایشان بخوبی  انجام میداد . نیم قرن خدمات شایسته ایشان را

    بنده بیاد دارم . مانند  مرحوم ایراهیم سلیمانی در لنجان عزیز فراوان داشتیم  و همه

    از بین ما رفتند  بدون اینکه  کسی یادی کند از اون همه زحمت بیدریغ

    یاد و خاطرات شیرین مرحوم استاد ابراهیم سلیمانی  برنجگانی

    در قلوب تمام  مردم  قراء فوق الذکر باقی مانده و خواهد ماند

     

    عسگری این عالم فانی بود شطرنج و ماتش را خطر

    چون سلیمانی نمی آید دگرهرگز درین  راه  و گذر  

     

    خداوند راه  برون رفت از مشکلات را برای  دولت و ملت جمهوری

    اسلامی ایران آسان بگردان




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 3 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 3

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : یکشنبه 1394/09/15 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 525

    توجه                 توجه                  توجه

    جنایت کاران و تبهکاران منطقه و دیگر نتوانستند  روابط دوستانه ی 

    ایران و کشور روسیه راتحمل کنند اینها پیش خود گفتند  شیرینی سفر 

    ولادیمیر پوتین را به تلخی  تبدیل میکنیم اما ندانستندکه شیرینی دیدار

     رئیس جمهوری محترم  روسیه با رهبر عالیقدر ایران 

    سر جای خود باقی ماندهو میماند : اما آن تلخی که به نظر 

    آنان بود  برای خودشان تبدیل به زهری کشنده خواهد شد

    شهادت خلبان رشید روسی را  به ملت و دولت 

    روسیه  و خانواده محترم او تسلیت میگوییم


    Примечание Примечание Vtbhkaran площадь не мог преступники и дружественные отношения между Ираном и Россией Они сказали себе справиться продукты визит Владимира Путина превратились в горечь, но мы не сделали Продукты встретится с президентом России Верховный лидер Ирана, остается на месте И остается: но это было горько для них они станут смертельный яд Рашид русский летчик свидетельство нации и российского правительства и его почетной семьи наши соболезнования


    Note Note Vtbhkaran area could not criminals and friendly relations between Iran and Russia They said to themselves handle products Vladimir Putin's visit turned into bitterness, but we did not The products meet the President of Russia with Iran's Supreme Leader, remains in place And stays: but it was bitter to them for they will become a deadly poison Rashid Russian pilot testimony to the nation 

    and the Russian government and his honorable family our condolences


    پاینده و بر قرارباد ملت و رهبر و دولت اسلامی ایران

    نویسنده علی عسگری صادق آبادی




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 2 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 2

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : چهارشنبه 1394/09/04 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 521

    بعهد   شاه   پسند  و  گنج   قارون

    جوان بیست ساله همسرداشت خندون

    سوار بر توسن عشق  بود  و آرام

    بدور از زشتی و هر گونه ای  دام

    مهیا  بود  بساطِ   شور  و شادی

    گُلی  بود  گلشنی   بلبل  ز وادی

    جوانان جمله  ایمان  بود و محکم

    حراسی او نداشت این جور نبود غم

    سر صبح  سحر می  بود  و بیدار

    نمازش  خوانده و میرفت پی  کار

    تلاش میکرد وهمت داشت فراوان

    چرا  چونکه حلال  بود لقه ی آن

    صداقت  بین مردم  بود و جاری

    نداشت همسایه بر همسایه  کاری

    چه گویم از جوانا نی که  امروز

    شدن درمانده ونیست آتش افروز

    بُود  چهل  ساله و اکنون  مُجَرد

    شبان بیدار و روز خوابیده ازدرد

    نمازش  را غذا ایمان  بُوَد سست

    ندارد چاره ی راهی کُند جُست

    ببند ای عسگری پایان سخن را

    دعا کن استوار خاک  وطن  را

    خدایا رهبرعزیز مارا بر تمام دشمنان دین و وطن پیروز گردان

    تاریخ یکم آذر ماه هزار سیصد نود چهار

     




    ادامه مطلب

    امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

    درباره : دفتر شعر , شعرهای عسگری ,

    تاریخ : یکشنبه 1394/09/01 نویسنده : علی عسگری l بازدید : 710

    مطالب گذشته
    » چطور شلاق زنید برپیکر زن »» پنجشنبه 21 دی 1402
    » دلتنگ جمالت شدم »» جمعه 15 دی 1402
    » گلزاری باد برد »» یکشنبه 26 آذر 1402
    » بگلزاری که گلرا می برد باد »» یکشنبه 26 آذر 1402
    » به گلزاری گه گلرا میبرد باد »» یکشنبه 26 آذر 1402
    » رنج و گنج افزونشد افسار گسیخت »» شنبه 27 اسفند 1401
    » چهارشنبه سوری سال چهارصد و یک »» سه شنبه 23 اسفند 1401
    » شرح حال امروز گللستان ایران زمین »» چهارشنبه 10 اسفند 1401
    » شب زمستانی »» سه شنبه 04 بهمن 1401
    » عکس باقربهرامی صادق آبادی توسط علی عسگری »» یکشنبه 02 بهمن 1401
    » گل دست سازعلی عسگری وهمسرش سال 55 »» یکشنبه 02 بهمن 1401
    » درختی که میوه اش تلخ باشد نکار »» شنبه 01 بهمن 1401
    » فرحناز دختر عزیز و مهربانم یادت گرامی باد »» جمعه 25 آذر 1401
    » فرحناز عزیزم یادت گرامی »» یکشنبه 06 آذر 1401
    » علی عسگری صادق آبادی3 »» دوشنبه 22 فروردین 1401
    » علی عسگری صادق آبادی2 »» دوشنبه 22 فروردین 1401
    » علی عسگری صادق آبادی »» دوشنبه 22 فروردین 1401
    » علی عسگری صدق بادی »» دوشنبه 22 فروردین 1401
    » همسر عزیزم ماه صنم »» شنبه 20 فروردین 1401
    » ماه صنم بهرامی »» شنبه 20 فروردین 1401
    » چنگ برگیسوی یار »» شنبه 20 فروردین 1401
    » عبدالله و اسدالله زمانی شورابی شوهر خواهر و خواهرزداه یادشون گرامی »» دوشنبه 23 اسفند 1400
    » سرگذشت رفاقت و شراکت امروزی »» چهارشنبه 05 خرداد 1400
    » پریشانی گردون »» سه شنبه 04 خرداد 1400
    » پریشانی گردونه »» سه شنبه 04 خرداد 1400
    » بمناسبت درگذشت جوان ناکام بابک بهرای »» شنبه 04 اردیبهشت 1400
    » بابک زود سفرکرد »» سه شنبه 03 فروردین 1400
    » چهارشنبه سوری سال 1399 »» سه شنبه 26 اسفند 1399
    » شرح حال روزگار ما »» سه شنبه 12 اسفند 1399
    » دل از خاک بهشت »» چهارشنبه 24 دی 1399
    » چپاولگران بانک مرکزی »» دوشنبه 15 دی 1399
    » شب چله ی 1399 »» دوشنبه 01 دی 1399
    » لب دلبر »» جمعه 16 آبان 1399
    » عاشورای 1399 »» دوشنبه 10 شهریور 1399
    » تاسوعا »» دوشنبه 10 شهریور 1399
    » دزدان قضایی »» یکشنبه 25 خرداد 1399
    » کشته شدن یک مادر بدست شهبازی »» چهارشنبه 14 خرداد 1399
    » عید سعید فطرسال 1399 »» سه شنبه 06 خرداد 1399
    » تاکی اسیر زر و زور خواهی بود »» جمعه 29 فروردین 1399
    » مروری برسیزدهم فروردین هزار وسیصد و نود نُه »» شنبه 16 فروردین 1399
    » دلتنگ یک بوسه ی تو »» شنبه 09 فروردین 1399
    » ایران بودش تنها »» شنبه 09 فروردین 1399
    » عید مبعث روز حکم تنفیذ حضرت محمد »» پنجشنبه 07 فروردین 1399
    » فرارسیدن نوروز 1399 »» پنجشنبه 07 فروردین 1399
    » برو ای سال دیگر برنگردی »» جمعه 01 فروردین 1399
    » شورش در حرم امام رضا شکستن درب حضرت معصومه »» چهارشنبه 28 اسفند 1398
    » بلایی که وارد کشورشده بنام بیماری کشنده ی کرونا »» دوشنبه 26 اسفند 1398
    » شبهای جمعه سری به رفتگان بزنید »» پنجشنبه 26 دی 1398
    » سقوط هواپیما دی 98 »» پنجشنبه 26 دی 1398
    » سپهبد سلیمانی 98 »» سه شنبه 17 دی 1398
    تعداد صفحات : 18
    آمار کاربران


    آمار بازدید
    بازدید امروز : 34
    باردید دیروز : 62
    بازدید هفته : 34
    بازدید ماه : 34
    بازدید سال : 57,766
    بازدید کلی : 444,912
    عضويت سريع
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    نمایش مشخصات شما





































    حسین عسگری



























































    1322 قمری















    نوای سنتی کمانچه استاد بزرگ محمد طوغانیان شهره کردی
    این روز شمار به عنوان یاد مان انتخابات نود دو در این سایت باقی می ماند











    ساز از استاد بزرگ معروف به حیدرشاه نادری لنجانی


    ریس جمور دکتر حسن روحانی
    صدای جاوید استاد شریان دعای مارمضان
    دانلود

    دانلود موسیقی بیادماندنی سریال
    000
    آپلود سنتر

    دراین قسمت می توانیدازبهترین

    آپلود سنتر استفاده کنید رایگان

    17865064332042323603.jpg

    امام علی
    aliasgari


    مطالب محبوب
    اتحاد ملی بازدید : 1455
    مربوط بنویسنده بازدید : 945
    شهید دکتر بهشتی بازدید : 851
    بنام خدا بازدید : 849
    گنبد سرخ حسینی بازدید : 845
    شبی مهمان یار بازدید : 833
    زنگ خطر بازدید : 807
    اطلاعیه بازدید : 805
    خبرنامه
    برای اطلاع از آپیدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شوید تا جدیدترین مطالب به ایمیل شما ارسال شود
    نظر سنجي
    نظرشما درباره ی این وبلاگ چیست؟
    لینک دوستان
    دایرکتوری افسران ارزشی">دایرکتوری افسران ارزشی

    تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به طلوع خورشید مي باشد.


     مشاهده صفحه